چکیده:
نمیخواند و از ارتزاق و تکدی به وسیلهء شعر به دور بود و برای آبروی خویش اهمیت ویژهای قائل بود.و این مسایلی است که مورد تأیید همه کسانی است که به شرح حال این شخصیت بزرگ پرداختهاند و ما آن را در سرگذشت دیگر شاعران نمیبینیم.این مقاله پیرامون بعد سیاسی در اشعار سید رضی بحث میکند و برخی از جنبههای این موضوع را مورد بررسی قرار میدهد.و آغاز پدیده سیاسی در اشعار سید رضی را پس از تبعید پدر آن بزگوار و زندانی شدن او به دستور عضد الدوله آل بویه میداند. انگیزههای گوناگون وی را واداشت که به بازداشت نامبرده و مصادرهء داراییهایش دست بزند.هنگامی سید رضی مسؤولیت حجاج،و سرپرستی طالبیان،و رسیدگی به شکایات مردم را به عهده گرفت بعد سیاسی در اشعار او به اوج خود رسید. ستایش از پادشاهان و وزیران یا سپاسگزاری و تبریک گفتن به آنها و دشنام دادن برخی از شخصیتهای سیاسی به علل مختلف و تعریف از موضعگیری سیاسی که تعدادی از شخصیتهای نامدار آن دوران داشتند،همچنین ثبت بعضی از رویدادهای سیاسی،و افتخار سیاسی برجسته بعد سیاسی را تشکیل میدهد.لازم به یادآوری است که قصاید سیاسی سیدرضی بیش از نود قصیده است. نکتهء جالب توجه در بعد سیاسی این است که سید رضی در برخی از قصیدهها پادشاهان عباسی را به طور شگفتانگیز ستایش کرده است.این مقاله به بررسی انگیزههای سید رضی در ستایش از عباسیان پرداخته است،و نظرات بعضی از نویسندگان را مطرح و با دلیل رد کرده است و برداشتهای منطقی و بیطرفانهای را برای توجیه این ستایش قابل توجه ارائه داده است که با شخصیت بلند سید رضی سازگاری دارد،به ویژه او با دیگران شاعران تفاوت داشت چون او شخصا قاصید را
خلاصه ماشینی:
"هذا أبی و الذی أرجو النجاح به أدعوه منک طلیق الهم و الجذل و انت طوقته بالمن جامعة قامت علیه مقام الحلی و الحلل 1 الی أن قال: و لا تطیعن فیه قول حاسده ان العلیل لیرمی الناس بالعلل أولی بتکرمة من کانی یحمدها و الحمد یقطع بین الجود و البخل 2 و بلغت الظاهرة السیاسیة اوجها عند ما قلد الشریف ارضی إمارة الحج،و فوضت الیه نقابة الطالبیین،و النظر فی المطالم.
و آخر مجال تناولته الظاهرة السیاسیة هو فخره السیاسی المزیج بالمفاهیم الدینیة،الذی طالما کان یصحر عنه،لا سیما و انه یذکر أجداده الطاهرین-علیهم السلام-فمن ذلک قوله: معشر منهم رسول الله کاشف الکرب،أذا الکرب عرا صهره الباذل عنه نفسه و حسام الله فی یوم الوغی أول الناس الی الداعی الذی لم یقدم غیره لما دعا- ثم سبطاه الشهیدان،فذا بحسا السم،و هذا بالظبی و علی،و ابنه الباقر،و الصا دق القول،و موسی،و الرضا و علی،و أبوه و ابنه و الذی ینتظر القوم غدا- 2 و قال و قد بلغه عن بعض قریش افتخار علی ولد أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب-علیه السلام-بمن لانسب بینه و بین الصحابة: یفاخرنا قوم بمن لم یلدهم بتیم،أذا عد السوابق أوعدی و ینسون من لو قدموه لقدموا عذار جواد فی الجیاد مقلد فتی هاشم بعد النبی و باعها لمرمی علی أو نیل مجد و سؤود -------------- (1)--عبقریة الشریف الرضی،641/1؛الدیوان،644/2،744."