چکیده:
تصور فرمائید در دریای پرتلاطم و پرگردابی گرفتار شده اید، کشتی محکم و مطمئنی شما را به ساحل نجات میرساند. مرحوم میرفند رسکی در قصیده ی معروفش که در طلیعه ی آن به «مثل افلاطون» اشاره میکند: چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی این کشتی رهائی بخش را «عقل» میداند آنجا که میگوید: عقل کشتی، آرزو گرداب و دانش بادبان حق تعالی ساحل و عالم هم دریاستی بلی، یازدهمین میزان: «دعوت به عقل» است عقلی که اولین مخلوق از روحانیین است: قال الصادق علیه السلام: ان الله خلق العقل و هو اول خلق من الروحانیین (1) عقلیکه حجت باطنی است: قال موسی بن جعفر علیهما السلام: یا هشام ! ان لله علی الناس حجتین: حجه ظاهره و حجه باطنه، فاما الظاهره فالرسل و الانبیاء و الائمه (علیهم السلام) و اما الباطنه فالعقول.(2) عقلی که بی اعتنائی به ندای آن و اندک شمردن بهای آن، در روز قیامت موجب حسرت است که فرمود: «و قالوا لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر»(3) از این آیه ( که مدلول حسرت دوزخیان را حکایت می کند) استفاده میشود که برای انسان دو راه نجات تعبیه شده است از یکی به «نسمع» تعبیر شده و از دیگری به «نعقل» «نعقل» یعنی: اگر اهل تعقل بودیم جهنمی نمی شدیم. ملاحظه میفرمائید عقل در نشئات مختلف مطرح است: قبل از ورود انسان به دنیا، همراه او در دنیا، و حتی بعد از خروج او از دنیا درحالی که بی عقلی انسان را به جهنم می کشاند، پاداش انسان هم به اندازه ی عقل اوست. اگر شخصی هم عابد باشد هم عاقل. پاداش او به اندازه ی عقل اوست به این حدیث عنایت فرمائید: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «اذا بلغکم عن رجل حسن حال فانظروا فی حسن عقله، فانما یجازی بعقله» (4) از جمله ادله ئی که صریحا مبین دعوت به عقل است و جایگاه و منزلت رفیع عقل در آن بوجهی ذکر گردیده که هیچ نیکی و خیری با آن برابر نیست و سالک در این طریق در تقرب به باریتعالی بر تمام ابرار سبقت و پیشی می گیرد حدیث ذیل است: قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «یا علی اذا تقرب الناس الی خالقهم فی ابواب البر فتقرب الیه بانواع العقل، تسبلقهم و الزلفی عند الناس فی الدنیا وعند الله فی الاخره» «یا علی، هنگامی که مردم در صدد هستند تا از رهگذر نیکی های متفاوت به سوی خدا تقرب جویند، تو از طریق انواع عقل تقرب جوی، سبقت با توست، هم نزد مردم در دنیا و هم در پیشگاه خدا در آخرت» اگر بهره ی مردم از معارف اسلامی جز این حدیث نبود، برای اصلاح امور دنیا و آخرتشان کافی بود. اگر بخواهیم ابواب بر وانواع بسیار مختلف نیکی ها را که انسان ممکن است از طریق آنها به خدای سبحان تقرب جوید، احصاء کنیم اگر غیر ممکن نباشد، بسیار مشکل است، آنگاه در این مسابقه ی عظیم، فاتح نخستین، عقل گرایان و خرد ورزان هستند.
خلاصه ماشینی:
"این نیروی مرموز و شگرف که به کنه آن نمیتوان دست یافت مظاهری دارد که شاید بعضا معارض بنمایاند اما دقت بیشتر نشان میدهد که تمام این آثار هدف واحدی را تعقیب می کنند: عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: رأس العقل بعد الایمان بالله التحبب الی الناس (12) سئل الحسن بن علی (علیهما السلام) فقیل له: ما العقل؟ قال التجرع للغصه حتی تنال الفرصه (13) این نور عظیم در جائی میدرخشد و اثر مبارک آن دوست داشتن مردم و ابراز مهر و خدمت به بندگان خداست و در جائی دیگر متناسب با وضعیت زمان و احوال همین مردم، بنحوی تجلی می کند که اثر آن جرعه جرعه نوشیدن شدائد و تحمل سختی هاست تا فرصت مناسب برسد.
اگر عقل در بستر فطرت سلیم درست عمل کند حکم عقل، حکم شرع است و هر معقولی، مشروع آنچه که موجب تأسف بسیار است و جا دارد در این مقام مطرح شود این است که: عقل بعنوان یک منبع مستقل مورد تأیید کتاب و سنت، در جوامع اسلامی خیلی میدان دار سرو سامان بخشیدن به امور مسلمین نیست و این در حالی است که رسول اکرم (ص) پیوندی ناگسستنی میان دین و عقل برقرارساخت و فرمود: «لا دین لمن لا عقل له» یعنی: دین دار نیست کسی که عقل نداشته باشد و فرمود: «مثل العقل فی القلب کمثل السراج فی وسط البیت » (15) جایگاه عقل در وجود آدمی همانند چراغ است در وسط خانه از امور بسیار مهم در امر حکومت این است که هر چیزی در محل خود قرار گیرد."