خلاصه ماشینی:
"درباره رابططه دین و جادو نیز،دورکیم با تفکیک دین از جادوبه سنخیتی میان آن دو معتقد نیست و آشکارا نظر کسانی را که دین و جادو را یکی میپندارند رد میکند و اصول،اسطورهها،مراسم،قربانیها و آداب تطهیر هرکدام را متفاوت از دیگری میشمارد؛«چیزیکه نمی گذارد چنین نظری را به آسانی بپذیریم این است که دین همیشه نسبت به جادو نوعی اکراه نمایان از خود نشان داده و جادو نیز در عوض خصومتی آشکار نسبت به دین داشته است.
دورکیم چون ذات دین را در امور لاهوتی و ناسوتی میبیند عنوان میکند که در انقلاب شور و هیجان اجتماعی شدیدی بر جامعه حکمفرما بود و مفاهیم تازهای شکل گرفت که جنبه مقدس و لاهوتی برای مردم ایجاد کرد و بسیاری از افراد جان خود را برای این مفاهیم از دست دادند.
این گردهماییها و آیینهای مختلف برای دوام جامعه ضروری است و لیکن افراد میپندارند برای رسیدن به خدا و یا نیروی ماوراء طبیعت اینگونه مراسم را به جا می آورند:«هیچجامعه بشری وجود ندارد که نیاز به نگهداری و تثبیت کردن دوباره احساسات و اندیشههای جمعی را که سازنده وحدت و شخصیت وی هستند در مراحل منظمی از زمان در خود احساس نکند.
«در حالی که پرداختن به جهان حیاتی دینی و اخلاقی هنوز از زمره محرمات است اکثریت عظیمی از مردم هنوز خیال میکنند این حوزه به سنخی از امور برمیگردد که ذهن بشری جز از راههای بسیار خاص قادر به نفوذ در آنها نیست و مقاومت شدیدی که هربار در برابر کوشش های بشر برای بررسی علمی پدیدههای دینی و اخلاقی قد علم میکند از همینجا برمیخیزد."