چکیده:
کودکی،اثر اتوبیوگرافی ناتالی ساروت،نویسندهء فرانسوی قرن بیستم است.در این اثر،ساروت با تداعی خاطرات،با زدودن مرز بین واقعیت و خیال،شاهکاری میآفریند تا دنیای آمیخته از هر دو عنصر را به خواننده عرضه بدارد.آنچه مایهء موجودیت این رمان میشود،گسستن از سنت،ماهیت واقعی و شکل روایی آن است.ساروت در این اثر شکل تازهای از«من»نویسنده را ارایه میکند که گاهی در نقش کودکی ظاهر میشود تا وقایع را نقل کند؛گاهی نیز به عنوان راوی در متن نقش میآفریند و حوادث را آگاهانه نقد و بررسی میکند.در این جستار سعی میشود به شیوهء نوین روایت در کودکی اثر ساروت پرداخته شود تا بتوان برای پرسش زیر پاسخ مناسبی پیدا کرد:چرا ساروت برای بازگویی یادمانهای کودکانهاش از گفتوگوی درون متنی بین راوی و شخصیت استفاده کرده است؟ به موازات بررسی این مقوله،سعی شده است تا با پژوهشی در شیوهء نگارش،ساختار اثر و ویژگیهای زبانشناختی و زمانی آن به تفاوتهای اساسی رمان نو با رمان سنتی اشاره شود.
خلاصه ماشینی:
"ساروت در این اثر شکل تازهای از«من»نویسنده را ارایه میکند که گاهی در نقش کودکی ظاهر میشود تا وقایع را نقل کند؛گاهی نیز به عنوان راوی در متن نقش میآفریند و حوادث را آگاهانه نقد و بررسی میکند.
در این جستار سعی میشود به شیوهء نوین روایت در کودکی اثر ساروت پرداخته شود تا بتوان برای پرسش زیر پاسخ مناسبی پیدا کرد:چرا ساروت برای بازگویی یادمانهای کودکانهاش از گفتوگوی درون متنی بین راوی و شخصیت استفاده کرده است؟ به موازات بررسی این مقوله،سعی شده است تا با پژوهشی در شیوهء نگارش،ساختار اثر و ویژگیهای زبانشناختی و زمانی آن به تفاوتهای اساسی رمان نو با رمان سنتی اشاره شود.
ناتالی ساروت در این زمان،یادمانهای کودکی خود را به شیوهء تکگویی درونی بیان میکند که توسط شخصیت داستان نقل میشود و توسط راوی مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
ساروت در این اثر مبدع مفهوم جدیدی از«من»است که گاه به شکل کودک و با تعابیری کودکانه ظاهر میشود و وقایع را نقل میکند و گاه به عنوان راوی در متن نقش میآفریند و حوادث را کاملا آگاهانه تحلیل کرده و نقد میکند؛چرا که طبق گفتهء فروید بارها آنها را در طول زندگی تداعی کرده است.
گرچه هر دو نویسنده به لحاظ فکری در این دو اثر بسیار به هم شبیهاند و خاطرات دوران کودکی خود را در خلاف داستان بازگو کردهاند،ولی آثارشان به لحاظ نیت نویسنده،معماری کلام و پیرنگ داستانی و به ویژه شیوهء روایت کاملا از هم متفاوتند و درست ازهمینروست که سارتر یادمانهای کودکان خود را به گونهء سنتی روایت میکند؛حال آنکه ساروت از شیوهای نوین روایت در بازگویی خاطرات کودکیاش بهرهمند میشود."