خلاصه ماشینی:
"پس از عروة کسانی چون شراحبیل بن سعد(متوفی 321)و عبدالله بن ابی بکر بن حزم(متوفی 031-531)و عاصم بن عمربن قتاده(متوفی 021)و ابن شهاب زهری(متوفی 421)علاوه بر"مغازی"رسول،حوادث ایام خلفای راشدین و فتوحات اسلامی و سرگذشت صحابه را نیز روایت و ضبط کردند.
مقدار شرححال در کتب رجال معمولا اندک است و محدود است به آنچه که برای شناخت راوی در علم حدیث بکار میآید چون نام و نسب و نسبت و مشایخ روایت و کسانی که ازو روایت کردهاند و درجهء وثوق او و تاریخ وفات و احیانا تولدش و بعض از مرویاتش.
"تاریخ"در آغاز به کتبی که در رجال و تراجم بود نیز اطلاق میشد اعم از اینکه ترتیب طبقاتی داشته باشند یا الفبایی؛ولی سخاوی(الاعلان بالتوبیخ:354)فرق قایل شده است و گوید بین آ نها عموم و خصوص است.
ظاهرا از قرن هفتم رسم شد که کتابهایی در سرگذشت علما و رجال هر قرنی بنویسند،که گویا"الدرر النامعة فی شعراء المائة السابعه"ابن الفوطی(متوفی 327)که در شرححال شعرای قرن هفتم است،و نیز کتاب دیگر همین مولف"الحوادث الجامعه و التجارب النافعة فی المائة السابعة" از قدیمترین نمونههاست.
و از این ببعد کتابهایی خاص هر قرنی نوشته شد چه در تاریخ حوادث یک قرن و چه در تراجم همه ناموران یک قرن بطور عام و چه در تراجم علما بنحو خاص،که از آن جمله قابل ذکر است: قرن 8:الدرر الکامنه فی اعیان المائه الثامنه از ابن حجر عسقلانی(متوفی 258).
در بعض کتب طبقات ترتیب مکانی در داخل هر طبقهای رعایت شدهاست مانند الطبقات الکبری ابن سعد که طبقات تابعین و اتباع را برحسب بلاد تقسیم کرده است."