خلاصه ماشینی:
"این کتاب که ابتدا در سال 2531 چاپ شد از یکسو پاسخ به اتهاماتی است که گردانندگان کنفدراسیون به حزب توده وارد کردهاند،و از سوی دیگر انتقادات حزب تودهء ایران به مشی انحرافی تحمیل شده به کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور ماست.
در ابتدای کتاب قطعه شعری است که صحنه درگیری و شهادت رفیق پویان را تشریح میکند،و بعد قسمت کوتاهی از زندگی و فعالیتهای پویان بطور خلاصه بیان شده است،یک پیشگفتار و دو مقدمه از سازمان چریکهای فدائی خلق ایران و یک مقدمه از دکتر ژرژ حبش،دبیر کل جبهه خلق برای آزادی فلسطین نوشته شده است.
کتاب آنگاه به مراحل تکاملی انقلاب مشروطه تا شکست آن و پیروزی فئودالیسم نیمه جان،اشاره میکند و نتیجه میگیرد که:بورژوازی ملی در ایران آنچنان طبقهای نیست که اکثریت تودههای زحمتکش را تا پیروزی انقلاب رهبری کند و مهمتر اینکه انقلاب مشروطیت و شکست آن این اصل مهم مارکسیست-لنینیستی را که"قدرت سیاسی از لوله تفنگ بیرون میآید"را در عمل ثابت کرد.
این کتاب با چهار بخش شامل:شرایط محیطی،روش دیالکتیک عرفانی،روش فلسفهی عرفانی و ایدئولوژی اجتماعی مولانا است،و نویسنده ادعا کرده است که"مولوی"از نظر عقاید ایدهآلیستی بکر،فصل مشترکهای زیادی با"هگل"فیلسوف آلمانی(که مارکس شاگرد مکتب فلسفی او بود و آنگاه خود مکتبی متضاد و نو را پی ریخت)دارد.
درین پیام سعی شده است یکبار دیگر(دفعه اول در پیام حزب توده به رفیق ماربار و دوستانش،بخش اساسی از آنچه که بین آنها مورد گفتگو باشد را،یادآور گشتهاند)بطور فشرده نظر خود را درباره آماجگیری سیاسی و راه و روش چریکهای فدائی خلق بیان کنند و از آنها بخواهند که با روشنی نسبت به این نظریات پاسخ دهند."