خلاصه ماشینی:
"10 در طول تاریخ،مساجد،قلعهها،سدها و بناهای بزرگ و عجیب یا به وی منسوب بوده یا روایت شده که او آنها را خود ساخته است؛11حتی بنای شهرهایی چون اسکندریه،سمرقند، مرو،هرات،سجستان،جی و اصفهان را به وی نسبت دادهاند؛12علاوهبراین هر جا از قوم یأجوج و مأجوج یا مکان جابلقا و جابلصا یاد شده،بیتردید نام ذو القرنین نیز قرین آنهاست13و به دنبال آن،داستانهای مربوط به سد ذو القرنین و از این قبیل پدید آمده است که میتوان به کتاب ذو القرنین:سد یأجوج و مأجوج،تألیف سید هبة الدین شهرستانی،ترجمه عباسقلی آقا محدث چراندایی(1329)اشاره کرد.
67 3)اسکندر رومی68یا پسر دارای اکبر69 (نک به:وجه تسمیه:2،4،5،13،15؛70محدوده زمانی:الف)به نظر ابو الکلام آزاد،ابن سینا(متوفای 428 ق) نخستین کسی بود که از اسکندر رومی به عنوان ذو القرنین نام برده؛حال آنکه بسی پیش از وی،دست کم جاحظ(متوفای 255 ق)به این موضوع اشاره کرده است.
این واژه در زبان عربی در ترکیب ذو القرنین در مقام اسم علم به کار میرفته است؛البته میتوان پنداشت که این نام(-ذو القرنین) در حقیقت مستقیما از قرآن کریم تقلید میشده است؛با این همه در منابع عربی،کلمه ذو القرنین بارها در مقام اسم خاص یا لقب به کار رفته است؛مثلا ذو القرنین قاضی باذغیس احمد بن مقدام هروی(متوفای 269 ق)،ابو المطاع ذو القرنین حمدانی(متوفای 428 ق)که هر دو لقب ذو القرنین داشتند و ابو جعفر دهقان بن ذی القرنین و ذو القرنین بن محمد بن ابراهیم آملی فقیه،122که ذو القرنین در آنها در مقام اسم آمده است."