چکیده:
زن با تکیه بر فطرت پاک و الهی خویش می تواند نقش کلیدی و حساسی را در نظام آفرینش ایفا کند. مولوی، با استناد به قرآن کریم و با توجه به عنایت به زندگی زنان برگزیده و الهی مانند حضرت مریم(علیها السلام)، آسیه همسر فرعون، مادر موسی(علیه السلام) و بلقیس نشان می دهد که این زنان چگونه با توکل به خداوند و تکیه بر تقوا توانستند به مقام قرب الهی دست یابند. برای دست یابی به ملکات انسانی فرقی میان زن و مرد نیست. زن، هم می تواند خود را تا مقام خلیفة اللهی برساند و هم نردبان عروج مرد باشد. زن نیز همچون مردان می تواند منازل صعود به عالم ملکوتی را طی کرده و حتی مقتدای ایشان باشد; اما چنانچه از این مرتبه غافل گردد، به وادی هلاکت خواهد افتاد.
خلاصه ماشینی:
مولوی در بیان این مطلب چنین می سراید: دید مریم صورتی بس جان فزا *** جان فزایی دل ربایی در خدا پیش او بررست از روی زمین *** چون مه و خورشید آن روح الامین از میان بررست خوبی بی نقاب *** آنچنان کز شرق روید آفتاب لرزه بر اندام مریم اوفتاد *** کو برهنه بود و ترسید از فساد صورتی که یوسف ار دیدی عیان *** دست از حیرت بریدی چون زنان گشت بی خود مریم و در بی خودی *** گفت بجهم در پناه ایزدی زانکه عادت کرده بود آن پاک جیب *** در هزیمت رخت بردن سوی غیب چون جهان را دید ملکی بی قرار *** حازمانه ساخت زان حضرت نثار از پناه حق حصاری به ندید *** یورتگه نزدیک آن دژ برگزید چون بدید آن غمزه های عقل سوز *** که ازو می شد جگرها تیردوز شاه و لشکر حلقه در گوشش شده *** خسروان هوش بی هوشش شده زهره نی مر زهره را تا دم زند *** عقل کلش چون ببیند کم زند (همان، دفتر سوم، ص 566ـ569، بیت 3700 به بعد) گفت روح الامین مریم را که من رسول حقم به تو، آشفته مشو و پنهان مشو از من، که فرمان این است: بانگ بر وی زد نمودار کرم *** که امین حضرتم از من مرم از سرافرازان عزت سرمکش *** از چنین خوش محرمان خود درمکش این همی گفت و ذباله نور پاک *** از لبش می شد پیاپی بر سماک از وجودم می گریزی در عدم *** در عدم من شاهم و صاحب علم مریما بنگر که نقش مشکلم *** هم هلالم هم خیال اندر دلم من چو صبح صادقم از نور رب *** که نگردد گرد روزم هیچ شب هین مکن لاحول عمران زاده ام *** که ز لاحول این طرف افتاده ام مرمرا اصل و غذا لاحول بود *** نور لاحولی که بیش از قول بود تو همی گیری پناه از من به حق *** من نگاریده پناهم در سبق آن پناهم من که مخلصهات بود *** تو اعوذ آری و من خود آن اعوذ (همان، دفتر سوم، بیت 3769، ص 569) مولانا در بیان تکریم و تمجید مریم(علیها السلام) وجود او را واسطه قرار می دهد و به این مطلب می پردازد که پناه بردن به حق تأثیرات بسیاری در زندگی دنیوی و اخروی و هنگام مرگ انسان دارد.