چکیده:
مقصود ما از پهلوی همان است که باباطاهر همدانی در بیت فوق از آن یاد نموده و آن به گروهی از گویشهای رایج در جبال و آذربایجان اطلاق میشده که بقایایش در نواحی خلخال و قزوین و طارم(گویشهای تاتی)،وفس و آشتیان و محلات و کاشان(راجی)،اصفهان(ولایتی)،یزد(گبری)و سمنان نفسهای واپسین را در برابر موج فراگیر زبان ملی میکشند.نه همان امروز،در گذشته نیز گویشهای پهلوی همواره مقهور ابر زبان فارسی دری بوده و از خود ادبیات درخور اعتنایی بیادگار ننهادند.آنچه از این رشته گویشها مانده قطعههای پراکنده در آثار ادبی و تاریخی فارسی و بیشتر عبارت از دوبیتیهاییست که عادتا فهلویات خوانده میشود.از آنجا که عموم فهلویات موجود،کتابت درستی ندارد قرائت آنها همواره با دشواری همراه بوده و کمتر پیش آمده که از مرز حدس و گمان به سامان یقین رسیده باشد. کنجکاوی ما در فهلویات ازآنروست که این آثار بالقوه به شناخت ما از تاریخ زبانهای ایرانی میافزاید.در زیر،با ابزار زبانشناسی تطبیقی-تاریخی،خوانشی برای یک دوبیتی مهجور پیشنهاد میکنیم و برآوردی از خاستگاه آن به دست میدهیم.
خلاصه ماشینی:
"این اشعار مشتمل است بر شش دوبیتی طبری و یک دوبیتی«پهلوی»
حرف اول و دوم نقطه ندارد.
بنابراین در اینجا ببینی در همان صورت و معنی فارسی بکار رفته.
*ببر مانا(مصراع 1)یعنی«به بر[من]بمان!»احتمال اینکه این کلمه با مادهء *bram
در زبانهای زندهء ایرانی شمال غربی قاعده است.
سروازی حاوی مادهء مضارع واز یا واژ است(قس:
دوازم در مصراع بعدی)ز نوشتن ژ از کاتبی که پهلوی را در عنوان این دوبیتی پهلوی
فهلویات کیج یه همین معنی آمده است.
مادهء مضارع خواز در چند زبان خویشاوند نظایری دارد:
خوانده میشده زیرا مشتق است از مادهء ایرانی باستان *wa?c?a- ؛در موضع بین المصوتین
بنابراین قراءت و مدلول مصراعهای یازده هجایی دوبیتی عبارت است از:
تنها دو کلمهء این دوبیتی کاربرد جغرافیایی
یکی خوازی است که به همین صورت فقط در طبری قدیم و آثار
پوشید زیرا این دوبیتی طبری نیست(بدلیل حضور ضمیر شخصس پیوسته،یاء وحدت،
بنابراین زبان پهلوی دوبیتی را میتوان رازی شمرد."