خلاصه ماشینی:
"در تراژدی،جنگ آدمی با تقدیر نمایش داده میشود و دل تماشاگران همواره پر از بیم و هیبت است اما در نمایشنامه ایرانیان،شاعر از زبان ایرانیان(همسرایان)و ملکه ایران(آتوسا مادر خشایارشا و همسرش داریوش)و پیک بازگشته از جنگ و روح داریوش که از هادس آمده است(و هادس مکانی است که به اعتقاد یونانیان،مردگان به آنجا برده میشوند و ایرانیان نمیتوانستند معتقد باشند که داریوش پس از مرگ در هادس اقامت کرده است)مصیبت و تالم شکست خشایارشا را باز میگویند و نوحه و ناله میکنند و دریغاگوی شکوه امپراتوری بر باد رفته ایراناند.
حرمت شاعر محفوظ است اما برای یک مورخ بزرگ هم دروغ گفتن آسان نیست؛ ولی قضیه این نیست که اشیل و هرودوت دروغ گفتهاند؛آنها چیزی را گزارش کردهاند که از قرن هفدهم به اینسو،نه فقط بیچون و چرا مورد قبول قرار گرفته بلکه آغاز حادثهای بزرگ در تاریخ جهان تلقی شده است.
«ایرانیان»اثر عجیبی است که با شکست ایران در رؤیای همسر داریوش آغاز میشود اما در حقیقت این رؤیا، رؤیای یک شاعر یونانی است؛رؤیایی که یک تاریخ شده است و شاید هیچ نظیری در تاریخ بشر نداشته باشد؛پس دیگر نپرسیم که آیا«ایرانیان»نظم و پیوستگی یک درام یا تراژدی را دارد یا ندارد.
به نظر من این نمایشنامه اگر در عداد تراژدیهای تاریخ قرار نگیرد و از این حیث مهم تلقی نشود، مسلما از دو جهت دیگر اهمیت دارد: 1-رؤیای اشیل منبع اصلی روایات هرودوت و بیشتر مورخانی بوده است که تاریخ یونان باستان را نوشتهاند."