چکیده:
هدف:هدف این پژوهش مقایسه مهارتهای مقابلهای و تحمل ابهام دانشآموزان دختر گوشهگیر و عادی بوده است.روش:این پژوهش،علی-مقایسهای است و با روش پرسشنامهای انجام شده است.جامعه آماری پژوهش،دانشآموزان دختر دوره متوسطه منطقه یک شهر اردبیل بودند که از میان آنها،527 نفر انتخاب شدند و به مؤلفه گوشهگیری پرسشنامه وودورث پاسخ دادند که 05 نفر از آنها گوشهگیر تشخیص داده شدند.از میان این 05 نفر،02 دانشآموز گوشهگیر به صورت تصادفی انتخاب شدند.همچنین 02 دانشآموز دیگر که گوشهگیر نبودند،از میان دانشآموزان همان کلاسها انتخاب و همتاسازی شدند.این همتاسازی از نظر سن،جنس و تحصیلات صورت گرفت.از هر دو گروه خواسته شد«مقیاس تحمل ابهام»و«پرسشنامه شیوههای مقابلهای»را تکمیل کنند.دادههای جمعآوری شده از این پرسشنامهها با استفاده از آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافتهها:نتایج پژوهش نشان داد که بین دانشآموزان عادی و گوشهگیر در مهارتهای مقابلهای و تحمل ابهام تفاوت وجود دارد و نیز یافتههای تحقیق نشاندهنده آن است که راهبردهای مقابلهای استفاده شده از سوی دانشآموزان عادی،بیشتر مسئله مدار،شناختی و رفتاری است.درحالیکه این راهبردها در دانشآموزان گوشهگیر بیشتر هیجان مدار و اجتنابی است.نتیجهگیری:نتیجه کلی این تحقیق نشان میدهد که دانشآموزان گوشهگیر در مقیاس تحمل ابهام نمره پایین و در راهبردهای مقابلهای اجتنابی و هیجان مدار نمرات بالایی دارند،با بررسی این راهبردها میتوان دانشآموزان گوشهگیر را تشخیص داد و اقدامات لازم برای پیشگیری از گوشهگیری و کمک به درمان آنها انجام داد.
Objective: This study compares coping skills and ambiguity tolerance between
withdrawal and normal female students.
Method: In this comparative-causal study، 725 female students of high schools in Ardabil were selected، and evaluated by Woodworth Questionnaire. 50 students were diagnosed as being withdrawal. 20 withdrawn patients were randomly selected. Also، 20 non-withdrawal students were chosen from classmates and matched. Both groups completed Ambiguity Tolerance Scale، and Coping Skills Questionnaire.
Results: The findings of this study showed that there is difference between normal and withdrawal students in the coping skills and ambiguity tolerance. Theses data showed that coping strategies used by normal students were more often problem-oriented، cognitive، and behavioral ones، whereas strategies of withdrawal students were predominantly emotion-oriented and avoidant.
Conclusion: Withdrawal students need to receive some training for more effective coping skills.
خلاصه ماشینی:
یافتهها:نتایج پژوهش نشان داد که بین دانشآموزان عادی و گوشهگیر در مهارتهای مقابلهای و تحمل ابهام تفاوت وجود دارد و نیز یافتههای تحقیق نشاندهنده آن است که راهبردهای مقابلهای استفاده شده از سوی دانشآموزان عادی،بیشتر مسئله مدار،شناختی و رفتاری است.
نتیجهگیری:نتیجه کلی این تحقیق نشان میدهد که دانشآموزان گوشهگیر در مقیاس تحمل ابهام نمره پایین و در راهبردهای مقابلهای اجتنابی و هیجان مدار نمرات بالایی دارند،با بررسی این راهبردها میتوان دانشآموزان گوشهگیر را تشخیص داد و اقدامات لازم برای پیشگیری از گوشهگیری و کمک به درمان آنها انجام داد.
کومپاس،اوروسان و گرانت4(3991)بر این باورند که نوجوانان گوشهگیر هنگام مواجهه با مشکلات از راهبردهای مقابلهای ناپخته استفاده میکنند.
با توجه به پیشینهء پژوهشی که در این پژوهش در مورد گوشهگیری و رابطه آن با مهارتهای مقابلهای و تحمل ابهام ذکر شد،میتوان چنین جمعبندی کرد که آشفتگیهای خانوادگی طولانی مدت،انزوای اجتماعی و عدم تعاملات اجتماعی،مشکلات تحصیلی،بد کار کردی مغز،مقابلههای متمرکز بر هیجان،استفاده از راهبردهای مقابلهای اجتنابی و اجتنابشناختی،استفاده از راهبردهای مقابلهای نامناسب نظیر تحریف،عدم سازگاری موفقیتآمیز با چالشها و شکست در تکالیف مبهم،از ویژگیهای مهم نوجوانان گوشهگیر هستند.
پژوهش حاضر نشان داد که مهارتهای مقابلهای دانشآموزان دختر گوشهگیر و عادی متفاوت است و دانشآموزان گوشهگیر بیشتر از سبک مقابلهای اجتنابی هیجانمدار و کمتر از سبک مقابلهای شناختی و رفتاری و مسئله مدار استفاده میکنند،هرچند که دالبرگ(8991)در تحقیقی به این نتیجه رسید که گوشهگیری نوجوانان با استفادهء آنها از مهارتهای مقابلهای ضعیف،رابطه مثبت دارد و نوجوانان گوشهگیر در مقایسه با نوجوانان عادی از راهبردهای مقابلهای ناسازگارانهتری استفاده میکنند.