خلاصه ماشینی:
"ممکن است حدس زده شود که «ماجراهای میمون کوچک فیکی-میکی»باید شیرین باشد،اما این نظر عملا غیر قابل دفاع بود.
این بحث را در زیرزمین بنا، که انباری جشنواره هم بود،مطرح کردم،در این محل یک نمایش عروسکی میلهای از لومزا (ودنرا)به نام«چشمان مار»به اجرا درآمد که از نظر طرح،ساخت،بازی و کارگردانی چندان حرفهای نبود.
یک مشاهده عمومی دیگر:در لهستان این (به تصویر صفحه مراجعه شود) دختری از مرزعه برنج:حالتی از ترکیب(بازیگران و عروسکها)کاملا کارا بود.
این نمایش برای بازیگران انسانی تنظیم شده بود،اما برای من جنبه عروسکی داشت،چرا که از نظر بصری سرشار از خلاقیت بود.
باز هم در طبقه اول یک افسانه جالب ژاپنی(اثر آندرسن)از گروه لوبلین دیدم: «دختری از مرزعه برنج»،که به خاطر استفاده قابل توجه از پرده سفید زمینه کاملا مؤثر و گیرا بود و امکان گذر از فضایی به فضای دیگر را میسر میساخت.
یک اثر بینظیر و برنده جایزه جشنواره، کاری از گروه نمایش عروسکی ایالتی بیالیستوک به کارگردانی پیوتر تارگونسکا بود و کارگردان توماز یاورسکی نام داشت.
نمایش از سه قطعه پیوسته تشکیل شده بود،یک کمدی سیاه درباره دنیایی بود که در آن روباه بیشتر علاقمند است طعمهاش،خروس،را برای دوست زندانبانش دستگیر کند تا او را بخورد،و دنیایی که انسانها صحبت از شکار حیوانات محلی میکنند،چون جنگلها و تمام زندگی وحشی از بین رفته است.
نیم دیگر جایزه،مقدار قابل توجهی پول،به گروه یلنا گورا داده شد که نمایش«روستایی که کلاهبردار شد»را ارائه داد،اجرایی فوق العاده بامزه و راوی اخلاقیات،اما این بار به صورت یک قطعه عامیانه توسط ل.
این نمایش را نیز ریل کریستیانوسکی کارگردانی کرده بود و تنها این بار باید با قلبی سرشار از تمجید او را ستایش کرد."