خلاصه ماشینی:
"شاید پسندیدهترین صفتی که از بنی امیه یاد میشود این است که این گروه،برای منافع مردم آن وقت فکر میکردند که پیشاپیش،منافع خود آنها و دوستانشان تأمین میشد.
البته بدون شک،خاندان ابو سفیان(پدر معاویه)خاندان ریاست و حکومتداری بود؛اما حقیقتی که باید به آن اشاره شود این است که معاویه،از این سیادت و ریاست که قوام و پایهء انباشت ثروت باشد،چیزی به ارث نبرده بود؛زیرا ابو سفیان همهء ثروت خود را،در جنگ بر ضد اسلام به کار برده بود.
معاویه آنها را با بیرحمی کشت(و هرگز صبر و بردباری نشان نداد)و تا آخر عمر هم پشیمان بود و میگفت: «کسی را نکشتم مگر این که میدانستم چرا او را کشتهام جز حجر بن عدی را.
یزید آن چه از زندگی بادیهنشینی در میان بنی کلب بهره برد،فصاحت زبان و شکاردوستی،اسب سواری، تمرین و ورزش با حیوانات،به ویژه سگها بود[و این است خلیفهء بعدی مسلمین]!!
بیتجربگی و کمی سن و سال از شگفتانگیزترین تناقضهایی که میان شخصیت حسین علیه السلام و یزید وجود داشت،این است که اصلا یزید، هیچ مزیتی در برابر مزایا و فضایل حسین علیه السلام-حتی به طور تصادفی هم که شده-نداشت و نه تنها بر حسین علیه السلام، حتی در برابر همشأنهایش از بنی امیه، امثال مروان بن حکم،سعید بن عتبه،به ویژه از نظر سنی و بیتجربگی!!
البته نباید تصور شود که وراثت قانونی و رایج(که در برخی کشورها جریان دارد)یزید را بر اساس معیارهای عربیت و اسلام،بر حسین علیه السلام ترجیح میداد؛زیرا وراثت یزید،از پدرش،یک بدعت اجتماعی-دینی بود که هرگز سابقه نداشت."