چکیده:
در این مقاله از میان عناصر داستان، به بررسی راوی، ویژگیها و زاویه دید وی در رمان آتش بدون دود، اثر «نادر ابراهیمی» پرداخته می شود. براین اساس، ابتدا تعریفی از روایت ارایه شده، پس از تعریف راوی -که از کلیدی ترین عناصر داستان به حساب می آید و سازمان بندی داستان تا حد زیادی در گرو آن است - از میان انواع زاویه دید، «تک گویی درونی» و انواع آن - که از راههای دسترسی به ذهن شخصیت های داستان است - بررسی می گردد. از آن جا که رمان آتش بدون دود را راوی «دانای کل» روایت می کند، ویژگیهای این راوی در رمان بیان شده است و سپس به چگونگی استفاده راوی دانای کل از انواع تک گویی ها و تغییر کانون دید به روایت داستان پرداخته و ویژگیهای خود را همچون یک شخصیت داستانی، آشکار ساخته است و آمیخته ای از روایت کلاسیک و مدرن را به صورتی به نمایش می گذارد که گاه، «آتش بدون دود» را به رمانهای پست مدرن نزدیک می کند.
In this essay، among all elements existing in any novel، the narrator، his characteristics and his point of view are analyzed in the novel called "Atash– Bedoon- e- Dood" written by "Nader Ibrahimi". Accordingly، first، a definition of narrative is presented، and then narrator، which is one of the most important elements in all novels and the structure of most novel most is defined. Among all kinds of point of views، the internal monologues، which is one of the ways to enter the mind of novel characteristics is analyzed. After all، the characteristic of the protagonist narrator in the novel "Atash - Bedoon- Dood" will be presented. As the result، it is pointed out how the protagonist narrator- in this novel- narrates the stream of the story by exploiting different monologues and other techniques. In addition، the characteristics of the narrator as a "character" will be finally delineated and be shown that it is both a combination of classic and modern narratives، a technique mostly available in post-modern writings.
خلاصه ماشینی:
از آنجاکه رمان آتش بدون دود را راوی«دانای گل»روایت میکند،ویژگیهای این راوی در رمان بیان شده است و سپس به چگونگی استفادهء راوی دانای کل از انواع تکگوییها و تغییر کانون دید به روایت داستان پرداخته و ویژگیهای خود را همچون یک شخصیت داستانی،آشکار ساخته است و آمیختهای از روایت کلاسیک و مدرن را بهصورتی به نمایش میگذارد که گاه،«آتش بدون دود»را به رمانهای پست مدرن نزدیک میکند.
تجزیه و تحلیل زاویهء دید راوی در رمان«آتش بدون دود»: شیوهء روایت در آتش بدون دود روایت سوم شخص است و داستان را«راوی دانای کل»بیان میکند.
کانون دید راوی: در آتش بدون دود راوی سوم شخص،از منظرگاه متفاوت،به اشخاص و حوادث مینگرد؛او گاه از خلال شخصیت به بیرون نگاه میکند و از چشم از و با احساس او اطراف را میبیند که در این صورت،کانونی درونی است و شخصیت، مشاهدهگر است و جهان بیرون مورد مشاهده؛مانند: «آق اویلر با قدمهای کوتاه به راه افتاد،آمد تا وسط اینچه برون.
تکگویی درونی مستقیم،گاهی به صورت«نقل تکگویی»است که در آن راوی از کلماتی مانند:«فر کرد،به خود میگفت،در دل گفت،اندیشید،از خویش میپرسید»استفاده میکند و گاهی،«تکگویی درونی مستقیم»،بدون واسطه و بدون ذکر این واژههاست و تنها از تغییر زاویهء دید دریافته میشود که روایت از زبان دانای کل نیست: نقل تکگویی درونی مستقیم: آلنی،تیراندازی را شروع کرد و در دل گفت:«بهزودی به کمک خواهند آمد»(ج 7:322) آلنی فکر کرد:«باید باغچهء درخت مقدس را به چنین باغی تبدیل کنیم»و لبخند زد(ج 5:33) بویان میش از خود پرسید:«یعنی بدون من؟»(ج 1:161) تکگویی درونی مستقیم: یار محمد اما،هیچ نمیفهمید،هیچ.