چکیده:
حضرت مولانا جلال الدین بلخی،با استناد به آیات قرآن و احادیث قدسی و نبوی،امثال سائرهء فارسی و عربی،تشبیهها و تمثیلها،سرگذشتنامه های مشایخ و حکایات مربوط به اولیا و گفتههای آنان،همچنین اشعار فارسی و عربی به شرح و بیان دیدگاههای خود دربارهء اولیا پرداخته است. پژوهش حاضر به بررسی موارد یادشده و موضوعات دیگر مربوط بدانها میپردازد.مبحث«ولی»به عنوان یکی از مهمترین ارکان وزه عرفان و تصوف، همواره مورد توجه ارباب اهل قلم عرفان بوده و در اکثریت قریب به اتفاق منابعی که دربارهء عرفان و تصوف به رشتهء تحریر درآمدهاند،بخشی به مبحث ولی و موضوعات و مفاهیم مربوط به آن،اختصاص یافته است. در کتاب ارزشمند فیه ما فیه نیز که مجموعهء تقریرات مولانا و در حکم مجموعهای غنی از آرا و آداب عارفانه و صوفیانه است،با مبحث ولی به عنوان یکی از مهمترین موضوعات کتاب،روبهرو میشویم. دیدگاه مولانا نسبت به اولیا در فیه ما فیه را میتوان در پنج مورد خلاصه کرد که عبارتند از:1.خداوند و اولیا؛2.مصلحت وجود و حضور اولیا؛3. صفات و ویژگیهای اولیا؛4.خلایق و اولیا؛5.مریدان و اولیا. هرچند فیه ما فیه،به سبب سبک آن یعنی«مجلسگویی»،از پیچیدگیها و ظرافتهای شاعرانهء مثنوی خالی است وجود همین سبک،سبب بیان مطالب و موضوعات آن،به زبانی سادهتر و همهفهمتر است.
خلاصه ماشینی:
"زیرا آیینه بینقش است،اگر در آینه نقش نماید،نقش غیر باشد»(ص 14) نکتهء مهم دیگر در فیه ما فیه،در ارتباط با مرید،به سخن اولیا،و آرام و ایمن گشتن جان مریدان به واسطهء آن،مربوط میگردد چنانکه مولانا در ضمن تمثیلی، جان مریدان را به کاروانی تشبیه میکند که در شب راه میپیمایند و با وجود سکوت حاکم بر راه،از ترس راهزنان،نمیخوابند اما چون به دهی رسیدند و در آن رخت افکندند،با وجود آواز خروسان و سر و صدای سگان و غلغلهء اهل ده،آسوده میخوابند زیرا تمام این بانگها،صدای امن و راحت است که جان کاروانیان بدانها آرام میگیرد،سپس در ادامه میافزاید:سخن ما نیز از آبادانی و امن میآید و حدیث انبیا و اولیاست،ارواح،چون سخن آشنایان میشنوند،ایمن میشوند و از خوف،خلاص مییابند زیرا ازین سخن،بوی امید و دولت میآید»(ص 861) حضرت مولانا در فیه ما فیه،همچنین بر بایستها و نبایستهایی که مرید وظیفهء مراعات آنها را به گردن دارد،اشاره میفرماید،از جملهء آنها آن است که مرید باید دست به دامان شیخ حقیقی شود و از تمسک به کسانی که ادعای ولایت دارند،دوری کند زیرا مریدی که از ولی حقیقی پرورش یابد،در حقیقت،روح و جان خود را به پاکی میپرورد:«اکنون مریدی که پرورش از مرد حق یابد،روح او را پاک و پاکی باشد،و کسی که از مزوری و سالوس پرورده شود..."