چکیده:
بررسی کرده است. مقالهء حاضر با توجه به اهمیت پیگیری موضوعات کلامی در شعر فارسی، به بررسی مسئلهء«رؤیت الهی»میپردازد و پس از بیان کلیاتی دربارهء رؤیت،به دیدگاه شاعران اشاراتی مینماید و سرانجام،این مسئله را از منظر مولانا با تکیه بر مثنوی،دنبال میکند.ادبیات فارسی از وجوه و ابعاد مختلف ادبی،عرفانی،فلسفی،کلامی و... قابل بررسی است و قطعا بررسی متون منثور و منظوم فارسی به گسترش حوزههای مطالعاتی در علوم و معارف اسلامی کمک میکند و امکانات بیشتری را برای پژوهش در لایههای ادب فارسی فراهم میآورد.موضوع علم کلام از جملهء موضوعات مهمی است که در ادب فارسی رسوخ کرده و با آن به گونهای درآمیخته است که کمتر متنی را میتوان نام برد که مسائل و مباحث کلامی در آن راه نیافته باشد. از برجستهترین شخصیتهای تاریخ ادب فارسی و عرفان اسلامی،مولانا جلال الدین،عارف و واعظ قرن هفتم هجری(672-606)است که به دلایلی،از جمله تسلط بر مسائل کلامی،در جایجای آثار خویش به ویژه در مثنوی معنوی،از اصطلاحات علم کلام بهره گرفته و به طرح دیدگاههای اعتقادی خود پرداخته و اندیشهها و مذاهب دیگر را نقد و
خلاصه ماشینی:
"و یا خاقانی در دفاع از اعتقادات خود در مسئلهء رؤیت الهی به معتزله میتازد و میگوید: رؤیت حق به بر معتزلی بودنی نیست،بین انکارش معتقد گردد از اثبات دلیل نفی لا تدرکه الابصار ش گوید از دیدن او محروماند مشتی آب و گل روزیخوارش خوش جوابیست که خاقانی داد از پی رد شدن گفتارش گفت من طاعت آن کس نکنم که نبینم پس از آن دیدارش (خاقانی،3731:198) سنایی،اگرچه براساس شواهد و مدارک به مذهب اشعری متمایل است،اما در زمینهء رؤیت،اعتقادی موافق شیعه دارد و رؤیت با چشم سر را نمیپذیرد: پیکر آب و گل ز قهرش عور لعبت چشم و دل ز کنهش کور عقل آلوده از پی دیدار أرنی گوی گشته موسیوار (سنایی،4731:18) و معتقد است: چون برون آمدی ز جان و ز جای پس ببینی خدای را بخدا (همان،66) اما نظامی گنجوی در ابیاتی موافق عقاید اشاعره،صراحتا رؤیت خدا را با چشم سر برای وجود پیامبر اکرم(ص)در سفر معراج،تأیید کرده و با لحنی تند و پرخاشگرانه به کسانی که منکر امکان رؤیت الهیاند،تاخته است: آیت نوری که زوالش نبود دید به چشمی که خیالش نبود دیدن او بیعرض و جوهر است کز عرض و جوهر از آن سوتر است مطلق از آنجا که پسندیدنیست دید خدا را و خدا دیدنیست دید پیمبر نه به چشمی دگر بلکه بدین چشم سر،این چشم سر (نظامی گنجوی،4331:91) رؤیت از نظر مولانا مولانا جلال الدین نیز که در مسائل کلامی پیرو مکتب اشعری است،در مسئلهء رؤیت بیشتر شیوهء فرا مذهبی پیش گرفته و آیاتی را که متکلمان اشعری دال بر امکان رؤیت دانستهاند،با ذوق عرفانی تفسیر و تأویل کرده است؛از جمله در تفسیر آیهء شریفه «وجوه یومئذ ناضرة إلی ربها ناظرة» (قیامت 32/57-22)در مجالس سبعه (ص 62)دقایقی را اشاره نموده است که خالی از لطف نیست:«تا نظرم به خود است و به قوت خود،ضعیفم،ناتوانم،از همهء ضعیفان ضعیفتر؛بیچارهام،از همهء بیچارگان بیچارهترم؛اما چون نظرم را گردانیدی تا به خود ننگرم،به عنایت و لطف تو نگرم که «وجوه یومئذ ناضرة إلی ربها ناظره»، چرا ضعیف باشم؟چرا بیچاره باشم..."