چکیده:
تصمیم در مورد بستن قرارداد صلح و چگونگی آن از اختیارات فرماندهان سژاه اسلام بود.این افراد که در فتوحات نخستین از صحابه،علما و فقهای اسلام انتخاب میشدند،به تدریج جای خود را به افرادی صرفا نظامیدادند که بعضا با مشاورانی از فقها همراهی میشدند.شواهد تاریخی حاکی از آن است که فرماندهان اغلب از دستورات خلفا و مشاوران دینی سرپیچی و برخلاف موازین اسلامی عمل میکردهاند. قراردادهای اسنادی رسمی تلقی میشد که در آن نام دو طرف-فرمانده مسلمان و نام طرف دیگر قرارداد،مرزبانان یا دهقانان یا نمایندگان مردم-نویسنده و شهود که حضور آنان در واقع نشانگر استحکام ضمانت اجرایی قرارداد بود،ذکر میشد.مفاد قراردادها که در ابتدا با آموزههای قرانی و سنت عملی پیامبر همخوانی داشت،بهتدریج براساس نیازهای مالی،سیاسی و نظامی گزینههای جدیدی به آن افزوده شد که بعضی از آنها فاقد هرگونه پشتوانهء اسلامی و انسانی بود؛از جمله اسکان عربها در خانههای مردم مناطق مفتوحه و مجازات مرگ برای ایرانی که فردی مسلمان را بزند،مهر نهادن بر گردن ایرانیان برای احتساب خراج و...گنجاندن این مواد تجاوز آشکار به حقوق طبیعی و حریم خصوصی مردم و مغایر با احکام و اصول اسلامی است. در دورهء اموری حکام خراسان فتوحات را به مثابهء پاداش مالی در قبال همکاری با حکومت اموی میدانستند/گزارش فتوحات و قراردادهای منعقده در دورهء اموری از طرفی نشان از ضعف سپاه عربها در مقابل مردم مرزهای شرقی ایران دارد و از سویی دیگر مبین اهداف و رفتار غیر اسلامی انان با مردم غیر مسلمان بود. قراردادها بیشتر تعهدات مالی بود و دریافت جزیه به دعوت به اسلام-که هدف اصلی گسترش حاکمیت اسلامی بود-ترجیح داده میشد. آنچه مسلمانان را به سوی فتوحات هدایت کرد،در مرحلهء اول جهان شمولی دین اسلام و آموزههای قرآنی مبنی بر غلبهء حاکمیتاسلامی بر جهان بود.حاکمیت اسلامی در رابطه با حاکمیتهای غیر اسلامی و آحاد غیر مسلمان-اهل کتاب و مشرکان-از ضوابط وقواعد متفاوت پیروی میکرد.در رویارویی با حاکمیتهای غیر اسلامی اصل غلبه بر آن بود ومردم غیر مسلمان اگر مشرک بودند،دو گزینهء انتخابی داشتند:یا سملمان شوند یا نبرد کنند،ولی در مورد اهل کتاب گزینهء سومی نیز وجود داشت؛یا مسلمان شوند یا جزیه بپردازند یا جنگ کنند.با ایرانیان محبوس براساس آموزههای قرآنی وسنت پیامبر(ص)همانند اهل کتاب عمل شد. رویارویی مسلمانان با حاکمیت ساسانی و ورود به سرزمین ایران از زمان خلافت عمر،خلیفهء دوم،آغاز شد و دورهء خلافت عثمان تقریبا بیشتر مناطق ایران به جنگ یا صلح فتح شد.در دورهء امویان فتوحات بیشتر به آن سوی مرزهای شرقی ایران کشیده شد.این فتوحات که در مرحلهء آغازین انگیزهء اعتقادی داشت،خیلی زود به جنگ قدرت با اهداف اقتصادی تبدیل شد که نتیجهء آن تخریب،کشتار، ویرانگری،اسارت و تجاوز به حقوق طبیعی و انسانی مردم مناطق مفتوح بود.
خلاصه ماشینی:
"آنان نتیجه گرفتند که سران سپاه ابوموسی بدون نظر و اجازهء او کاری نکردهاند و دستور غارت و اسارت مردم رامهرمز پس از صلح به دستور ابوموسی انجام شده است؛پس به دستور عمر با اسرا همانگونه رفتار کردند که عمر گفته بود:«هر برده که رامهرمز آورده باشند بازفرستد و اگر در میان بردگان زنی بار گرفته باشد از مسلمانی،آن زن را نگاه دارند تا بار بنهد و او را به اسلام آمدن و بازگشتن مخیر گردانند،هر کدام که اختیار نماید بر آن جمله روند».
پس از سقوط حاکمیت ساسانی به عنوان حاکمیت کفر،باید در رابطهء مسلمانان عرب با مردم ایران برقراری صلح در اولویت قرار میگرفت،ولی از آنجا که پدیدهء جنگ،ویرانگری،تخریب،کشتار و اوارگی و دربهدریهای بسیار به دنبال دارد و تردیدی نیست که بخشی از پیشرفتهای اسلام و بسیاری از فتوحات اسلامی در سایهء شمشیر انجام شده است،این فتوحات نیز با وجود تأکید عمر که گفته بود:«به هنگام جنگ با دشمنان،غدر و خیانت نکنید و اعضای کشتگان را مثله ننکنید و کودکان را نکشید.
یعقوبی،آن را قراردادی میان عبد الله بن عامر و حاتم،مرزبان مرو ذکر میکند و ادامه میدهد:پس از ان امیر بن احمر در آنجا اقامت کرد وچون از قصد مردم مرو علیه مسلمانان باخبر شد،بر آنها تاخت و گروه بسیاری را کشت تا مردم عذرخواهی کرده و به عهد خود پایبند شدند(یعقوبی،7431: ج 2،ص 16-06)،ولی بلاذری این رویداد را در وقایع سال 54 زمان معاویه ذکر میکند ولی در اینکه امیر بن احمر به مرو رفت و او«نخستین کس بود که عرب را در مرو مسکن داد»(بلاذری،ص 492)با دیگر مورخان متفق القول است."