چکیده:
حقوق زن،همیشه موضوعی بوده است که باعث ایجاد تنشهایی در جوامع مختلف شده است.در اذهان بسیاری از مردم،هرگاه سخنی از حقوق زنان به میان میآید،تنها این مسئله به ذهن خطور میکند که زن در عرصهء پهناور جهان،از آغاز تاکنون و فارغ از زمان و مکان،نژاد،رنگ و آئین،بار مسئولیت ویژهای بر دوش دارد و آن،عبارت از زادن و پروردن و به بلوغ رساندن است.آیا به راستی نقش زنان در همین چند کلمه خلاصه میشود؟شکی نیست که موارد مذکور،بخشی از حیات زن و شاید مهمترین بخش آن،یعنی پرورش،در همین قسمت جای میگیرد که انکار و چون و چرا نمیپذیرد.اما حقیقت این است که زن در ساختار اجتماعی،تاریخی،سیاسی و زیربنای فرهنگ و تمدن و پیدایش باورها و اعتقادها نقش بس عمدهای داشته و دارد. بیشک،همانطور که هر انسانی بر رژیمهای اجتماعی،تاریخی،سیاسی،فرهنگی و زیربنای فرهنگ و تمدن و پیدایش باورها و اعتقادها تأثیرگذار است،رژیمهای برجای مانده از گذشته،که از طرق مختلف،قدرت خود را حفظ کردهاند نیز بر انسان و حقوق انسانی تأثیر میگذارند. در دیانت زرتشتی،اصولا به دو شیوهء بسیار متفاوت با زن برخورد شده است.در«گاهان» که در میان یسنا قرارداد و قدیمیترین بخش اوستا و دربر گیرندهء سرودهایی است که آن را به بخش زرتشت نسبت میدهند،زن در جایگاهی رفیع قراردارد.زن در مقام شئونات اجتماعی-دینی با مرد برابر دانسته شده است.اگرچه«گاهان»بههیچوجه یک متن حقوقی و فقهی به شمار نمیآید،از آنجا که قدیمیترین سند مکتوب زرتشتیگری است و حاوی دیدگاه دیانت زرتشتی نسبت به جامعهء زنان است،لازم است آن را به نحو عملی و منطقی مورد بررسی قرار دهیم و مسائل حقوقی ایران باستان را در یک نمای کلی از آن استنتاج کنیم.در اوستای متأخر که شامل بخشی از یسنا،ویسپرد،وندیداد،یشتها و خرده اوستا است،با دین زرتشتی متأخر یا شکل مغانهء زرتشتیگری روبهرو هستیم که با آموزههای اصیل زرتشت«درگاهان»فاصلهء بسیار دارد.در اینجا،زن،سرچشمهء بسیاری از ناپاکیها است و بههیچوجه،مقام و موقعیت زن گاهانی را ندارد. مغان زردشتی،چنان در اوج قدرت،با فشار و تهدید و ارعاب و نیز تکرار مکررات،قوانین و آموزههای مغانه را بر جامعهء ایرانی دوران ساسانی تحمیل کرد که مؤلفان زرتشتی در متون پهلوی قرنهای اولیهء اسلامی نیز این آموزهها را،که در رأس آنها کتاب و ندیداد قرار داشت،بهعنوان دیانت اصیل زرتشتی تلقی کردند و رسالهها و کتب فقهی و حقوقی بسیاری را بر این اساس نوشتند.در مقالهء حاضر سعی شده است تا حد امکان هرجا تضاد و تشابهی در حقوق زن در اوستای گاهانی و اوستای متأخر و نیز سایر متون پهلوی دیده میشود،بازگو شود.از سوی دیگر،سعی شده است تا زیر و بم یا تطور حقوق زن در عهد ساسانی مورد بررسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"در اذهان بسیاری از مردم،هرگاه سخنی از حقوق زنان به میان میآید،فقط این مسئله به ذهن خطور میکند که زن در عرصهء پهناور جهان،از آغاز تاکنون و فارغ از زمان و مکان،نژاد،رنگ و آئین بار مسئولیت ویژهای بر دوش دارد و آن عبارت از زادن و پروردن و به بلوغ رساندن است.
در این خصوص،نظر دکتر کتایون مزداپور چنین است: قوانین حاکم در جامعهء زردشتی دوران ساسانیان دستخوش یک رشته دیدگاههای مغها در آن دوران بود،بهطوری که قوانین رنگوبوی مردانه به خود گرفت و از آنجا که در گاهان اوستا،همانند قرآن،به صراحت بهطور اخص در خصوص قوانین و حقوق مدنی انسانها صحبتی به میان نیامده است و هرجا که فرزندان آدم مورد خطاب قرار میگیرند و یا در مورد آنان صحبتی به میان میآید،زن و مرد را برابر و همسنگر میداند و بهوضوح در خصوص قوانین مدنی توضیحی مشاهده نمیگردد.
این نکته نیز شایان ذکر است که در اواخر قرن 5 میلادی،آیین زردشت در مبارزه با آیینهای دین مسیح و کمونیسم مزدک رو به ضعف نهاد و درپی حمایت قباد اول از کمونیسم مزدک و حمایت خسرو اول،هرمز چهارم،خسرو دوم از مذهب نسطوری،محیطی بهوجود آمد که زردشتیان را مجبور ساخت برای مواجهه با حملهء مذاهب دیگر از خود دفاع کنند و بنابر مصلحت،در مقام اصلاح دین خود برآیند.
(ولی،زن در ادبیات حماسی ایران،ص 522) در نوشتههای مورخان یونانی و رومی نیز گاهگاه اشاراتی به زندگی و فعالیت حرمسراهای پادشاهان ایران شده است و چنانکه هراکلایدس کیمه1،از حجاب و پوشیدگی زنان حرمسراهای پادشاهان در انزار عمومی خبر میدهد،در حالیکه این زنان حرمسرا در شبستان شاه با شادی و هیجان فراوان مراسمی را برای شاه برپا میدارند."