چکیده:
مقاله پژوهشی حاضر با هدف بررسی نوع ارتباط میان پذیرش اجتماعی بدن و مدیریت بدن،رابطه معنادار میان این دو متغیر را به کمک روش پیمایشی مورد بررسی قرار داده است.حجم نمونه تحقیق 400 نفر از زنان 18 تا 40 ساله ساکن در مناطق هشتگانه شهر شیراز بود که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و تصادفی ساده انتخاب شدند.چهارچوب نظری تحقیق بر اساس عقاید«اروینگ گافمن»،«بوردیو»،«گیدنز»و«نظریه مبادله»شکل گرفته است.نتایج تحقیق با استفاده از آمارههای توصیفی و استنباطی نشان میدهد که میانگین مدیریت بدن برابر با 62/8 درصد است که حاکی از میزان بالای توجه زنان به بدن در همه وجوه آن اعم از آرایشی،مراقبت و...است.همچنین بین متغیرهای مصرف رسانهای،پذیرش اجتماعی بدن و پایگاه اقتصادی-اجتماعی با مدیریت بدن رابطه مستقیم و معنادار و بین متغیرهای دینداری و مدیریت بدن رابطه معکوس و معنادار وجود دارد.
The present research paper aims at studying the relationship between body management and the social acceptance of body، evaluating the meaningful relationship between them on the basis of survey method. The samples، selected through multistage simple random cluster sampling، included 400 women، 18-40 years old، living in eight districts in Shiraz، Iran. Theoretically، the paper is based on ideas of Erving Goffman، Bourdiu، Giddens، and Exchange Theory. The results of the paper، obtained through descriptive and inferential statistics، shows that the average of body management is 62.8% which is indicative of a high rate of women’ attention to body in all respects. In addition، there is a direct and meaningful relationship between the variables of media consumption، social acceptance of body، socio-economic status and body management، with the relationship being reverse between the level religiosity and body management.
خلاصه ماشینی:
"8)فرضیات تحقیق در این بررسی،هفت فرضیه به شرح زیر مورد آزمون قرار گرفته است: 1-بین پذیرش اجتماعی بدن و مدیریت بدن رابطه معنیدار وجود دارد(فرضیه اصلی).
این بدان معناست که هرچه میزان پایگاه اقتصادی-اجتماعی افراد در مرتبه بالاتری قرار گیرد،به همان نسبت،میزان مدیریت بدن در آنها رو به افزایش میگذارد و بالعکس.
همچنین بر مبنای ضریب تعیین محاسبهشده(32%)،میتوان گفت که 32 درصد از واریانس یا پراکندگی متغیر وابسته مدیریت بدن توسط متغیر مستقل پایگاه اقتصادی-اجتماعی تبیین میشود.
همچنین بر مبنای ضریب تعیین محاسبه شده(61%)،میتوان گفت که 61 درصد از واریانس یا پراکندگی متغیر وابسته مدیریت بدن توسط متغیر مستقل مصرف رسانهای تبیین میشود.
این بدان معناست که هرچه میزان سرمایه فرهنگی افراد در مرتبه بالاتری قرار گیرد،به همان نسبت،میزان مدیریت بدن در آنها رو به افزایش میگذارد و بالعکس.
همچنین بر مبنای ضریب تعیین محاسبه شده(0/70%)،میتوان گفت که 7 صدم درصد از واریانس یا پراکندگی متغیر وابسته مدیریت بدن توسط متغیر مستقل سرمایه فرهنگی تبیین میشود.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) 02)بحث و بررسی -بر اساس یافتههای توصیفی پژوهش حاضر،میانگین متغیر مدیریت بدن 26/8 درصد میباشد که نشاندهنده میزان بالای توجه زنان به بدن در همه وجوه گوناگون آن از حیث آرایشی،مراقبت و نگهداری و...
شاید یکی از دلایل پایین بودن میزان این متغیر در جامعه آماری پژوهش حاضر را بتوان اینگونه تحلیل کرد که زنان ایرانی برخلاف زنان غربی ترجیح می- دهند در شیوههای اعمال مدیریت بدن خود از مؤلفههای مرتبط با سرمایه فرهنگی کمتر استفاده کنند."