چکیده:
حدود دو دهه است که روند افزایش ورود دختران به دانشگاه سیر صعودی داشته است. محققان و صاحب نظران در علل این فزونی و نیز پیامدهای مثبت و یا منفی آن دیدگاه های متفاوت و گاه متضادی را بیان کرده اند. در مقاله حاضر با موضوع چرایی فزونی نسبی ورود دختران به دانشگاه، علل این افزایش در یک مطالعه موردی بررسی شده است. پرسش اصلی این است که در برابر علل فزونی ورود دختران به دانشگاه با توجه به گفتمان توسعه دانایی محور، رویکرد برگزیده، نقادانه و عملیاتی چیست و چگونه می توان این فزونی را تحلیل کرد؟ برای بررسی این پرسش هفت فرضیه مطرح گردید. یافته های میدانی پژوهش که با استفاده از طیف لیکرت در یک نمونه 364 نفری از دانشجویان دختر دانشگاه اهواز در سال تحصیلی 86- 1385 با روش پیمایشی به ثمر رسیده است، تمامی هفت فرضیه پژوهش را تایید کرد و نشان داد که عوامل فزونی ورود دختران به دانشگاه را باید با رویکردی تلفیقی از مجموعه ای از علل چندگانه جست وجو کرد. این عوامل چندگانه که در واقع صورت بندی فرضیات پژوهش را نیز تشکیل می دهد، عبارتند از: تغییر نگرش جامعه نسبت به مشارکت زنان، افزایش آگاهی زنان نسبت به حقوقشان، دستیابی به شغل، کسب منزلت اجتماعی، گسترش دامنه انتخاب همسر، جاذبه های دانشگاه، افزایش توقعات زنان.
During last two decades، the girls’ entrance rate to university has been raised substantially. There are various viewpoints about causes and consequences of this observable fact. The present study seeks to investigate the reasons for proportional increasing rate of girls’ entrance to university. In this paper we addresses following question; “Regarding the knowledge-based development discourse، what is the critical approach through which the reasons of increasing rate of girls’ entrance to university can be analyzed?” To answer this question، seven hypotheses were examined. The analysis of a survey data، which collected a set of likert scale items among a group of 364 students of Ahwaz University in the academic year of 2006/2007confirmed all the seven hypotheses of the research.
In brief، findings showed that the reasons of the increasing rate of girls’ entrance to university must be scrutinized on the basis of an eclectic approach in the form of a complex set of multiple reasons. These multiple reasons، which are in fact summarize the research hypothesis as well، are the change in the attitude of the society concerning participation of women، increasing knowledge of women in regard to their rights، job accessibility، achieving social status، development of the scope of spouse choosing، university attractions and growth of womens’ expectations as well.
خلاصه ماشینی:
"در ضمن موارد زیر به عنوان اهداف فرعی مورد بررسی قرار گرفته است: - شناخت رابطه تغییر نگرش جامعه نسبت به زنان با افزایش ورود آنان به دانشگاه؛ - شناخت رابطه افزایش آگاهی زنان از حقوقشان با افزایش ورود آنان به دانشگاه؛ - شناخت رابطه دستیابی به شغل زنان با افزایش ورود آنان به دانشگاه؛ - شناخت رابطه کسب منزلت اجتماعی زنان با افزایش ورود آنان به دانشگاه؛ - شناخت رابطه گسترش دامنه انتخاب همسر با افزایش ورود زنان به دانشگاه؛ - شناخت رابطه جاذبههای دانشگاه با افزایش ورود زنان به دانشگاه؛ - شناخت رابطه افزایش توقعات زنان با افزایش ورود آنان به دانشگاه.
جدول شماره (1): شاخصهای حاصله از چارچوب نظری نوع متغیرها نوع نظریهها تغییر نگرش جامعه نسبت به زنان آگاهی زنان از حقوقشان نظریههای جهانیشدن و فمینیستی دستیابی به شغل، دستیابی به منزلت اجتماعی و جاذبههای دانشگاه نظریههای گزینش عقلانی، هدف و وسیله مرتون، زمینه اجتماعی بوردیو و نظریه مدرکگرایی افزایش توقعات و گسترش دامنه انتخاب همسر نظریه توقعات فزاینده 7) فرضیهها 1- بین تغییر نگرش جامعه نسبت به مشارکت دختران و ورود آنان به دانشگاه رابطه معنیداری وجود دارد.
بنابراین، فرضیه بالا تأیید میگردد و نشان میدهد که میان کسب منزلت اجتماعی بیشتر و بهتر برای زنان تحصیلکرده با افزایش ورود آنان به دانشگاه رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد.
یافتههای تجربی مقاله پژوهشی حاضر چرایی افزایش نسبی ورود دختران را در یک نگرش عاملی مربوط به عوامل چندگانه ذیل میداند: تغییر نگرش جامعه نسبت به زنان، افزایش آگاهی زنان نسبت به حقوقشان، رسیدن به شغل بهتر، کسب منزلت اجتماعی بهتر، گسترش دامنه انتخاب همسر، جاذبههای دانشگاه، افزایش توقعات زنان."