چکیده:
رابطهء قدرتهای ملی و محلی از انقلاب فرانسه تا به امروز موضوع روز فرانسه است.مناسبت قدرتهای محلی و ملی را دو فرایند تراکمزدایی1و تمرکززدایی2رقم زده است.با روی کار آمدن سوسیالیستها تراکمزدایی شتاب بیشتری گرفت و قانون 1982 و قوانین متعددی که بعد از آن به تصویب رسیدند به تدریج قدرت را در لایههای مختلف توزیع کرد.تقسیم قدرت بین دولت مرکزی و نمایندگان دولت(تراکمزدایی)و واگذاری اختیارات دولتی به نهادهای منتخب مردم،مانند شوراهای شهر و شوراهای فرادستی و بهویژه شهرداریها(تمرکززدایی)تا حدی از شدت نظام متمرکز فرانسه کاست.در جریان همین واگذاری اختیارات بود که بخش زیادی از امور فرهنگی به قدرتهای محلی واگذار شد.ورود قدرتهای محلی،بیشترین اختیارات امور فرهنگی یبه شهرداریها که منتخب مردمند واگذار شد.فرهنگ به تدریج در شهرها از جایگاه والایی برخوردار گشت و مدیران سامان شهری،با دریافتن نقش فرهنگ در ایجاد همبستگی اجتماعی،شتابان به سوی فرهنگی کردن شهرها روی آوردند.فرهنگ و زندگی روزمرهء مردم این کشور به قدری درهم تنیده که میتوان نام «فرهنگ شهر»را به جای دولت شهرهای آتن برای شهرهای فرانسه پیشنهاد کرد.
خلاصه ماشینی:
"این اقدامها همچنان ادامه دارد و وزیر فرهنگ کنونی فرانسه،خانم کریستیان آلبانه،نیز یکی از سیاستهای دولت نیکلا سارکوزی را پرداختن هرچه به بیشتر به امور فرهنگی و آزادی عمل بشتر قدرتهای محلی در این عرصه اعلام کرده است.
پیشتر امور فرهنگی در حوزهء اختیارات مناطق نبود و تنها دپارتمانها و بهویژه شهرها در این عرصه فعال بودند (Djian,2005) همانگونه که گفته شد مناطق یکانهای جغرافیایی نوظهورند و پیشتر در این کشور قدرتهای محلی در شهرها و دپارتمانها جریان داشت.
ریزاردو دخالت دپارتمانها در حوزهء فرهنگ را بیشتر در امور زیر میدانند: آموزشهای هنری بهویژه در زمینهء موسیقی،پاسداری از میراث فرهنگی،توسعهء امکانات فرهنگی در روستاها و شهرهای کوچک و محرومتر،ایجاد امکاناتی برای دسترسی اقشار مختلف اجتماعی در برنامههای فرهنگی (Rizzardo,2005:144) در مقایسه با مناطق و دپارتمانها از بودجه،امکانات و اختیارات بیشتری در امور فرهنگی برخوردارند؛اما درصد بالایی از برنامههای فرهنگی در این کشور در شهرها در جریان است.
کمون یا شهرها:فرهنگ شهرهای جدید به جای دولت شهرهای کهن کمون یا شهر تنها حوزهء مهم تقسیمات کشوری است که در فرایند تمرکززدایی بخشهای مهمی از قدرت دولت مرکزی بدان واگذار شده ولی ریاست آن از طرف دولت منصوب نمیشود و در رأس آن نمایندهء منتخب مردم قرار دارد.
اما با واگذاری مدیریت امور فرهنگی به قدرتهای محلی به تدریج از قدرت پاریس و دولت مرکزی در این عرصه نیز کاسته شد؛چنانکه رنهریزاردو میگوید1:«امروز دیگر نمیتوان پاریس را مرجع امور فرهنگی در فرانسه دانست» (Rizzardo,2005:144) .
نمایندهء دولت در این خصوص براساس قانون تراکمزدایی است؛اما بین لایههای مختلف قدرتهای محلی،بیشترین اختیارات به شهرداریها واگذار شد و یکی از آرزوهای دیرین آلکسی دو توکویل برای محور شدن شهرها در امور فرهنگی جامهء عمل پوشید."