خلاصه ماشینی:
"بررسی جایگاه تصوف در برنامهء درسی مطالعات اسلامی-که برنامهای گستردهتر است -و نیز واکاوی برخی از مضامین و رویکردهای اصلی که از سوی دانشمندان آمریکایی اتخاذ شده است،از دیگر اهداف این نوشتار است.
براساس این پارادایمهای نظری جدید،من تصوف را در جایگاهی قرار میدهم که در نسبت با این وجوه سیاسی پیش گفته عموما مرکزیت کمتری دارد اما نسبت به گفتوگو پیرامون آنچه که هنجارگذاری اسلامی و نقد بنیادی کردن اسلام به عنوان یک باشنده یکپارچه و ایستا را تشکیل میدهد، بسیار مرکزی و اساسی است.
شگفت آنکه،درحالیکه بسیاری از مسلمانان نقد شرقشناسی را مورد استقبال قرار میدهد،به حاشیه راندن مطالعه تصوف در دپارتمانهای مطالعات اسلامی دانشگاهها،در جهان اسلام و حتی در سازمانها،نهاد و مدارس اسلامی در غرب، به همان ترتیب مثالی است از رویکرد بیرونگذار که خود مبین آن چیزی است که به لحاظ هنجاری«اسلامی»است.
جان ول-مورخ سرشناس-طی مقالهای که در آن یاریگریهای سید حسین نصر به مطالعات اسلامی را مورد بازنگری قرار داده-به معرفی سه نهضت عمده میپردازد که در بخش پایانی قرن بیستم در حوزه تئوری مطالعه اسلام فعالیت میکردند: الف-یک مرحله آغازین،پس از جنگ جهانی دوم،که تحت نفوذ و تسلط تئوری مدرنیزاسیون قرار داشت و چنین فرض میکرد که نقش عمومی دین رو به کاهش است.
آربری، (London:Georger Allen and Unwin,1950) Sofism:An Account of the Mystics of Islam ص 911 که در مقالهء جان ول با این عنوان نقل شده است:رویکردهای متغیر غربی در خصوص مطالعات اسلامی و دیدگاه سید حسین نصر."