خلاصه ماشینی:
"در مورد نخست مساله به نظر بوردیو آن است که چگونه فوتبال خود را به مثابه کی ورزش رقابتی برای جذب بیشترین تعداد تماشاچی به یک رفتار متعارف(ص 491)در حوزه اقتصاد و رسانه ها بدل میکند،در حالی که دگرگونی در تقاضا شامل آن میشود که مصرفکنندگان این"کالا"ی جدید،تغییری در سبک زندگی خود به وجود بیاورند و ورزش را(در مفهوم رقابتی بودن،رسیدن به رکورد و نمایشی بودن آن) به طور کامل در زندگی خود جای دهنده و این سبک را بر اساس حضور همه جانبه و همه زمانه ورزش، کالایی شدن آن،گفتمان"بدن سالم-عقل سالم"، در گفتمان نمایندگی ملی و هویتی جای دهند و وارد منطقی جدید شوند که جامعه سرمایهداری میتواند آن را به منبعی سرشار برای درآمد تبدیل کند.
با این حال نمایشی شدن، کالایی شدن و ورود عناصر بسیار نامطلوبی که جامعه نولیبرالی صرفا با اهداف کوتاهمدت سودآوری درون این ورزشو حواشی آن جای داده است،در حال حاضر آن را به منشا گروهی از آسیبها نیاز به نگرشی عام به وضعیت جامعه دارد و نمیتوان با آنها برخورد فیزیکی و آمرانه و اداری کرد و انتظار داشت در سطح اجتماعی به نتیجهای قابل قبول رسید،بنابراین هر اندازه راه را برای پژوهشهای اجتماعی و فرهنگی در این زمینه باز کنیم،امکان رسیدن به راهحلهایی در گرهگشایی از مشکلات موجود در این حوزه را بیشتر کرده ایم و هر اندازه به سوی راهحلهای آمرانه و انضباطی صرف پیش برویم،با پاک کردن صورت مساله،تبعات منفی میانمدت و درازمدت آن بیشتر خواهد شد."