نویسنده: اکبری شالچی، امیر حسین؛
سال 1386 - شماره 6 (20 صفحه - از 194 تا 213)

"از آنجایی که معمولا افغانستانیها با فارسی ایرانی آشنایی خوبی دارند،این بدفهمیها برای آنان کمتر پیش میآید،لیک،هنگامی که یک افغانستانی به گویش خود سخن میگوید، شنوندهء ایرانی سخن او را نه بدانگونه که آهنگ وی بوده بلکه با بدفهمی درمییابد. برای اشاره به هستی برخی از واژههای یاد شده در متون کهن فارسی،واژهء فریبکار را به دهخدا(لغتنامه)برگشت دادهایم که با(-دهخـ) مشخص شده است. اما دستمایههای نوشتاری همچون لغات عامیانهء فارسی افغانستان نوشتهء افغانینویس یا فرهنگ گویش خراسان بزرگ نیز در فراهم شدن پیش زمینهء این پژوهش کارگر افتادهاند. شوربختانه این واژه در ایران نه تنها به معنی پشتون بلکه به معنای افغانستانی نیز به کار برده میشود و بیشتر ایرانیان گمان میکنند که همهء افغانستانیها هزاره و چشم بادامی هستند. 2)این واژه کاربرد دیگری هم دارد و آن چنین است که شوهر، هنگام خواندن زن خود،وی را نه با نام بلکه با عنوان بابای پسر بزرگش یاد میکند. برای نمونه،اگر بگویید دختری بد اخلاق است و ببینید به شنونده برمیخورد،نباید شگفتزده شوید(-دهخـ) بد بین ]baed-bi?n[ :دشمن،معاند،کسی که نه تنها کسی را بد میبیند،بلکه بدخواهش هم هست. به ویژه در ترکیب دشنامها بسیار است و باید در یاد داشت که این واژه در آمیزهء دشنامهای افغانستانی به معنای خواهر است،نه الاغ. برای نمونه،اگر بگویند:«جاوید همراه دختر خود آمد» این میتواند به آن معنا باشد که جاوید با دوست دختر خود به آنجا رفته بوده است،نه با دختر خودش. خطابی مهرآمیز که هم به مرد گفته میشود هم به زن؛ آهنگ این نیست که شنونده شیرین نام دارد یا دختر است."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)