خلاصه ماشینی:
"تحلیل و آسیبشناسی وضعیت موجود نظام تعلیم و تربیت برای تحلیل نظام تعلیم و تربیت فعلی کشور و بررسی سیستماتیک و ارگانیک آن،باید این نظام را از دید معلم،متعلم،وسایل آموزشی،محتوی و روش مورد بررسی قرار داد که کاری مفصل و از دایره بحث ما خارج است ولی چند مشکل کلیدی،مشکلات اساسی آموزش و پرورش ما هستند: 1-تمام عوامل مؤثر بر آموزش و پرورش،در دست سیاستگذاران نیست،یعنی همه متغیرها،متغیر قابل کنترل نیستند.
بنابراین اگر بخواهیم به تعلیم و تربیت و نقش آن در توسعه بخوبی بپردازیم،لازم است از آن به عنوان یکی از مبناییترین عوامل پیشبرنده توسعه یاد کنیم که اگر بهطور صحیح انجام گیرد و نظام آموزش و پرورش درست ساماندهی شود،اساسا خودش توسعهآفرین است واگر این نظام، مناسب توسعهیافتگی نباشد،دقیقا به عنوان یک عامل بازدارندهء توسعه عمل میکند و این نکته همان چیزی است که در کشورهای عقبمانده و جهان سوم و به نظر من با مدیریت و هدایت کشورهای سلطهجو،نقش بازدارندگی و پیشگیری از توسعه را دارد.
نتیجه این مطالعات نشان داد،مبانی فلسفی و نظری نظام تعلیم و تربیت نوین میتواند به شرح زیر باشد: -حیات طیبه -عدالتگرایی -شکوفایی استعدادها -مشارکت همهجانبه الزامان چنین مبانی فلسفی در آموزش و پرورش به قرار زیر است: -آموزش زندگی در ارتباط با خود و دیگران در سایهء خدا و به سوی تحقق حیات طیبه؛ -برخورداری همه فرزندان این ملت بصورت عادلانه و به مقتضای استعدادهای خود و بدون تبعیض در استفاده از مواهب تعلیم و تربیت رسمی؛ -استخدام تمامی شیوههای برانگیزاننده شکوفایی و تفکر؛ -استخدام معلم عاشق و بکار بردن برنامه درسی معلم فکور؛ -استفاده از انگیختار«تلاشهای فردی»و«رقابتهای گروهی»بجای«رقابت فردی»؛ -استخدام برنامه درسی مذاکرهای و تعاملی؛ -تغییر رویکرد از«آموزش محور»به«پژوهش محور»؛ -توجه خاص به برنامههای درسی پنهان در مدارس،تغییر بنیادین نظام ارزشیبابی براساس میزان بحث،اظهارنظر،گفتگو،تجربه،نوآوری، پرسشگری و..."