چکیده:
ساختمان مجلس ملی آلمان(رایشتاگ)در پی حوادثی که از زمان ساخت آن(1884 م)تا اواخر قرن بیستم پیش آمد،در هر برههای از تاریخ،دستخوش تغییرات کالبدی-مفهومی گردید.در آخرین باری که مسئولین تصمیم به بازسازی رایشتاگ میگیرند،نورمن فاستر را مأمور اجرای این طرح(1995-1999)قرار داده و طراحان و همکاران ایشان برای به وجود آوردن هماهنگی و ارتباط قسمتهای بازماندهی قدیمی و جدید،نوعی بازسازی سبکی را به کار میبرند. در این بازسازی،کاربرد مصالح نوین و بکارگیری هوشیارانهی شکل سنتی و مدرن در کنار هم،موفق به پدیدار شدن ساختمانی شدهاند که نه تنها دارای زیبایی،غرور ملی و عملکرد شهری شده است،بلکه همزمان، بیانی گویا از چگونگی رابطهی انسان مدرن با گذشتهاش را ارائه میدهد.
خلاصه ماشینی:
"از اوایل دهه 1960 واکنشهای گسترده نسبت به مدرنیسم آغاز شد و دغدغه احیاء بافت تاریخی،مرکز توجه معماران و طراحان شهری قرار گرفت،موضوعی که نقش عمده در شکلگیری و بازنگری افکار معماران مدرن و جوان آن زمان ایفا نمود و آنان را بر آن داشت تا ساختمانهایی را طراحی کنند که ضمن این که دارای روحی مدرن باشند،در عین حال بتوانند به تقویت هویت ملی و شهری برای خیل عظیم شهروندان بپردازند.
با پایان جنگ سرد و اتحاد و آلمان شرقی و غربی بار دیگر شهر برلین و مجلس آن مورد توجه مسئولان آلمانی قرار گرفت و تصمیم گرفته شد تا پایتخت از شهر بن به برلین انتقال یابد و در این بازگشت قدرت نقش پارلمان ملی آلمان بر دوش رایشتاگ نهاده شود،نقشی که هیچگاه فرصت نیافته بود تا آن را به شایستگی اجرا کند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) بخشی از دیوار باقی مانده از رایشتاگ پس از آتشسوزی فاستر و همکارانش به منظور تقویت ارتباط میان شکل تاریخی مجلس با پیشرفتهای تکنولوژی که در محیط اطراف آن در حال رخ دادن بود،تصمیم گرفتند از اصل شفافیت و گشایش در طرح خود استفاده کنند.
فاستر با قرار دادن گنبد بر فراز رایشتاگ-در همان جایی که در طرح پل والوت دیده شده بود-ضمن احترام به طرح اصلی ساختمان تعبیری جدید از ساختار،شکل و مصالح در گنبد شیشه ای خود ارائه میدهد بهگونهای که شخص با دیدن گنبد جدید این تصور در ذهنش شکل میگیرد که گنبد شیشهای فاستر در واقع شبحی از دوران گذشته و گنبد اولیه میباشد."