چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی فراوانی خودبیمارانگاری در بین دانشجویان و رابطه آن با
اضطراب، افسردگی و سایر ویژگیهای فردی مثل سن، جنسیت ترتیب تولد و...بود.به همین
دلیل از بین کلیه دانشآموزان دانشگاه آزاد اسلامی به شیوه تصادفی طبقهای 800
دانشجو(400 مرد و 400 زن)از تمامی رشتههای تحصیلی انتخاب شدند.ابزار اندازهگیری
عبارت بود از: 1-آزمون خودبیمارانگاری اهواز( AHT )برای سنجش خود بیمارانگاری
2-آزمون افسردگی بک برای سنجش افسردگی 3-آزمون اضطراب کتل برای سنجش اضطراب.اعتبار
و پایایی آزمونها محاسبه گردید که در سطوح معناداری بودند.دادهها با استفاده از
روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند.نتایج
نشان داد که حدود 12 درصد از دانشجویان دارای خودبیمارانگاری هستند.همچنین یافتههای این پژوهش نشان داد که بین خودبیمارانگاری و اضطراب و افسردگی در
سطح(01/0 P )رابطه معناداری وجود دارد.تجزیه و تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که
افسردگی به تنهایی 25 درصد از واریانس خودبیمارانگاری را تعیین میکند و وقتی متغیر
اضطراب به آن اضافه میشود این مقدار به 29 درصد میرسد، اما با اضافه شدن متغیر
جنسیت اندکی افزایش مییابد.
خلاصه ماشینی:
"همچنین (1)-عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز یافتههای این پژوهش نشان داد که بین خودبیمارانگاری و اضطراب و افسردگی در سطح(01/0 P )رابطه معناداری وجود دارد.
آنها به این نتیجه رسیدند که ترس زیاد از پیری و مرگ، اهمیت زیاد قایل شدن برای سلامتی و ظاهر فیزیکی خود، حس قوی آسیبپذیری جسمانی نسبت به بیماری و صدمه خوردن، احساس منفی فرد نسبت به سلامت عمومی خود، داشتن پریشانی و اندوه زیاد به همراه علایم فیزیولوژیک، تصور داشتن بیماریهای متعدد روانی نظیر افسردگی، اضطراب و جسمیسازی همچنین نشانههای فیزیکی و بدنی مانند درد عضلانی و دردهای درونی(شکمی)، زود رنجی، نشانگان خستگی مزمن، کاهش فعالیتهای عمومی، افت عملکرد و در نهایت ناتوانی، از عواقب خودبیمارانگاری محسوب میشوند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) طرح پژوهش و روش اجرا طرح پژوهش از نوع همبستگی است و روش اجرا و جمعآوری دادهها به این صورت بود که ابتدا از هر رشته حجم نمونه انتخاب و از آزمودنیهای آن رشته دعوت میشد تا به سالن مطالعه مراجعه کنند و در آنجا از آنها درخواست میشد تا همزمان به پرسشنامههای خودبیمارانگاری اهواز، افسردگی بک و اضطراب کتل پاسخ گویند.
این پژوهش همسو با بارسکی و همکاران(1994)است که نشان دادند بین آسیبهای دوران کودکی و خودبیمارانگاری بزرگسالی و اضطراب آنها رابطه معناداری وجود دارد.
این پژوهش همچنین با پژوهش بارسکی و همکاران(1991)همسو است آنها در پژوهشی تحت عنوان رابطه بین خودبیمارانگاری و سن به این نتیجه رسیدند که بین افراد بالای 65 سال و زیر 65 سال، از نظر میزان خودبیمارانگاری تفاوت معناداری وجود ندارد."