خلاصه ماشینی:
"فرستادگان پیامبر رفتند و از دیگران زکات را دریافت داشتند و بار دیگر به سوی او بازگشتند و از او خواستند که حقوق اموال خویش را بپردازد اما او با تکرار سخنان زشت و کفر آمیز گذشته گفت:شما بروید تا من در این مورد بیندیشم که چه باید کرد؟ **** هنگامی که آن دو فرستاده،به مدینه و به حضور پیامبر باز آمدند هنوز لب به سخن نگشوده بودند که پیامبر رو به آنان کرد و بر حال ثعلبه تأسف خورد...
و آنگاه آیات قرآن در این مورد فرود آمد: و منهم من عاهد الله لئن آتانا من فضله لنصدقن و لنکونن من الصالحین فلما آتاهم من فضله بخلوا به و تولوا و هم معرضون فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا الله ما وعدوه و بما کانوا یکذبون الم یعلموا أن الله یعلم سرهم و نجواهم و أن الله علام الغیوب4 و از آنان کسانی هستند که با خدا [ی خویش]پیمان بستند که اگر خداوند از فضل و بخشایش خود به ما[ثروتی]ببخشد بیتردید صدقه و زکات خواهیم پرداخت و از شایسته کرداران خواهیم بود.
آیات شریفه از قرآن و داستان آن درسهای دلپذیر و سازندهء تربیتی است که به مهمترین آنها اشاره میرود: 1-کم نیستند مردمی که دچار آفت مرگبار حرص و آز و طمعاند و از صفت ارزشمند و زندگی ساز قناعت بدور!میپندارند که اگر به ثروت و مال و امکانات گستردهای دست یابند از آفت حرص نجات مییابند و به ویژگی اخلاقی قناعت و رضایت و خشنودی از زندگی نائل میگردند و آنگاه در راه خشنودی خدا از ثروت و امکانات خویش مایه میگذارند و انفاق مینمایند ..."