خلاصه ماشینی:
"هنگامی که او درباره موضوع مهمی چون مهدی«عج»مینویسد، از دیدگاهی جدید بدان مینگرد و افقی تازه میگشاید؛زیرا موضوع مهدی«عج»از جنبه عقیدتی در شمار مسایل غیبی و شنیدنی قرار دارد، همانگونه که فرود آمدن عیسی(ع)و خارج شدن دجال و ظهور چارپا را نمیتوان با بکارگیری تجربه عینی و محسوس در آزمایشگاههای طبیعی یا شیمیایی به اثبات رساند، و برای درک آن، نیاز به گونهای دیگر از برهان است که با طبیعت آن هماهنگی داشته باشد.
اگر قرون اولیه اسلام-یعنی تا پایان قرن سوم هجری-را به شمار نیاوریم، آنچه را متفکران اسلامی درباره مهدویت گفتهاند، میتوان به دو گروه اصلی تقسیم کرد: گروه اول کسانی هستند که ایمان محکم و خدشهناپذیری نسبت به قیام و ظهور قائم(عج) دارند و حجت آنان در این زمینه احادیث و روایات وارده و آنچه از آن حضرت(عج)باقیمانده و شنیده شده میباشد؛زیرا او را راستگو راستکردار میدانند که سخن از روی هویوهوس نمیگوید.
شاید نص روایتی که مهدی(عج)را محمد مهدی فرزند امام حسن عسکری(ع)معرفی میکند، علامه بزرگوار سید محمد باقر صدر را بر آن داشته است که با استفاده از شیوههای علمی، راهی برای اثبات مهدویت-هرچند مخاطب دارای مذهب و معتقدات متفاوتی باشد-بیاید، و بر این نکته تأکید ورزد که اعتقاد به مهدی(عج)، با مبادی عقلی و علمی متعارض نیست اگرچه با آنچه ظاهرا جایز شمرده میشود، متعارض مینماید.
اگر عزیر-آنگونه که در قرآن آمده است-همراه با چهارپایش مرد و پس از صد سال خداوند آنها را زنده کرد و یا اینکه اصحاب کهف به مدت سیصد سال در خوابی عمیق فرورفتند بدون آن که بیدار شوند یا نیازی به خوردنی یا نوشیدنی داشته باشند، پس خداوند، همان قصه را درباره امت محمدی(ص)تکرار کرده است و میتوان این امر را در شخص مهدی منتظر نیز یافت."