چکیده:
آقای سروش در این گفت و گو بر این نکته تاکید میکنند که هر ترجمهای تفسیر است و برخوردار از پیشفرض. در متون مقدس باید یکی از پیشفرضها این باشد که با زبان عرفی سخن رفته است، نه با زبان تخصصی. از نظر ایشان ترجمه قرآن کریم پس از انقلاب پیشرفت زیادی کرده است.
خلاصه ماشینی:
"حالا که زبان قرآن عربی و عرضی است، البته مهم است و باید نهایت کوششمان را در درک این زبان و نشاندن آن در جای خود داشته باشیم.
گاه در قرآن مشاهده میشود که پارههایی از ظواهر آیات قرآنی با معارف بشری تعارض دارد؛ کسانی از گذشتههای دور مانند زمخشری در تفسیر خودش و جمع کثیری از معتزله و در جهان جدید کسانی چون دوست عزیز ما جناب آقای خرمشاهی و پارهای از مفسران عرب معتقدند که این خطاها در قرآن هست، اما از باب همگامی و همراهی با مردمان جاهل دورانی است که قرآن در آن زمان نازل شده است.
کسان دیگری معتقدند که این تعارضها وجود دارد و غیر قابل انکار است، ولی اساسا چون قرآن کتابی علمی یا فلسفی نیست، آنها را نباید مهم شمارد و پیام قرآن در جای دیگری است و به تعبیر مفسرین «خذ غایات و اترک مبادی» یعنی به مقدمات توجه نکنید و به مراد توجه کنید.
آقای سروش در ابتدای بحث به نکته درستی اشاره کردهاند که گاه از آن غفلت میشود و آن عرفی بودن زبان قرآن و همه متون مقدس است.
اما آن زمان آقای سروش این مطلب را نمیپذیرفتند و تأکید داشتند که تحول نظریه در تحول معنا دخیل است و توصیه میکردند که مفسران دین باید برای فهم بهتر دین، ابتدا علوم تجربی را بیاموزند، سپس با تکیه بر آرا و نظریات مطرح در این علوم به تفسیر قرآن بپردازند."