چکیده:
امیرمومنان علی بن ابیطالب(ع) از صدر اسلام تاکنون به دروازه شهر علم نبوی مشهور است، نگاه و بیان ایشان نسبت به قرآن کریم همواره مرجع مفسران و محققان بوده است . در این زمینه، یکی از رابطه های عمیق نهج البلاغه با قرآن، تعلیل آیات قرآن در کلام علوی است. حضرت در قسمت هایی از نهج البلاغه به تعلیل آیات پرداخته و علل و چرایی کلام الهی را در قرآن مجید بیان می دارد. در واقع، می توان در نهج البلاغه پاسخ عقلی و حکمی برخی از آیات الهی را دریافت نمود و از فلسفه آن مطلع شد. از جمله ی آنها تعلیل فلسفی و عقلی مفهوم آیه شریفه «سبحان الله عما یصفون» است که حضرت دلایل ناتوانی انسان را از توصیف حقیقت باری تعالی بیان می دارد. این نوشتار سعی دارد، دو برهان منطقی ـ قیاسی و عقلی ـ فلسفی امام علی (ع) را در «سبوحیت الهی در توصیف» و چرایی و چگونگی آنرا نشان دهد.
One of the deep relations of Nahj-Al-Balaghah with Quran is the reasoning of the Quran verses in Alavi speech، i.e in Nahj-Al-Balaghah. Imam Ali (p.b.u.h) proceeds to reasoning of Quranic verses in his life and we are acquainted with these reasoning in some sections of this book. Indeed، we can find in it some of the intellectual and rational answers to divine verses. One of them is intellectual reasoning about conception of the verse: "glory be to him، and highly exalted is He above what they ascribe" (cattle/ 100). This article indeavors to indicate two proofs in indescribability of God’s essensce and its reasoning: logial-syllogistic proof; and rational-philosophical proof.
خلاصه ماشینی:
"این تحلیل منطقی و تعلیل قیاسی مورد توجه شارحان بزرگ نهج البلاغه نیز بوده است،چنانچه ابن میثم بحرانی نیز در شرح خود به این نکته اشاره کرده که در ورای این سخن علوی میتوان فهمید که خداوند متعال از توصیف آدمیان منزه است،چرا که عقول از درک و وصف موجودی چون طاووس درمانده است تا چه رسد به خداوند متعال(بحرانی،1386،ص 551).
صاحب شرح گرانسنگ مفتاح السعاده پیرامون شرح فراز فوق،ضمن یک تحلیل فلسفی نزدیکی موصوف و صفت را درباره خداوند متعال،منجر به مسأله تعدد قدما میداند و در معنی کلام امام(ع)چنین میآورد: هرکس خدا را با صفات زایده بر وجودش وصف نماید،پس خدا را به این اوصاف نزدیک کرده و هرکس چنین کند،او را دو تا نموده،یعنی برای خدا یک«ما به الاشتراک»و یک«ما به الامتیاز»انگاشته است و اثبات چنین معنایی برای خدا مستلزم تجزیه باری تعالی است.
این مبنای فکری شیعه در حوزه خداشناسی که خاستگاه آنرا باید در کلام معصومین به ویژه امام علی(ع)دانست،ما را به چرایی و چگونگی عدم امکان وصف ذات باری تعالی رهنمون میسازد که در واقع،همان تعلیل فلسفی و عقلی سبوحیت خداوند و حقیقت آیه شریفه {/«سبحان الله عما یصفون»/}است.
موضوع وصف ناپذیری خداوند که در آیاتی چون{/«سبحان الله عما یصفون»/}تجلی یافته،از حقایقی است که تعلیل و چرایی آن با دو برهان منطقی-قیاسی و عقلی-فلسفی در نهج البلاغه قابل اثبات است که در مورد اول با یک قیاس استثنایی از عجز آدمی از توصیف مخلوق،عجز در وصف خالق به دست میآید و برهان دوم نیز بیان میدارد که وصف الهی مستلزم نزدیکی وصف به موصوف است که منجر به دوگانگی و جزئیت خداوند شده که این امر درباره ذات لا یزال محال است."