چکیده:
یکی از مهمترین مسائل در اجتماعات بشری مسالهء ارتباط افراد با یکدیگر است که امروزه با پیشرفت تمدن و صنایع و نیاز فزایندهء انسان به ارتباط به صورت پیچیدهتری درآمده است.برقرار ارتباط سازنده و مثبت با افراد،خانواده،همکاران،همشهریان و در سطح گستردهتری با همنوعان(مددجویان در حال تحمل کیفر)از رموز موفقیت افراد به شمار میرود.
مشاوره در زندانها در دههء اخیر شاهد توسعهء سریع خدمات بهداشت روانی زندانیان بوده است،به طوریکه آمارها نشان میدهند،مشاوره ابتدا در کاهش آسیبهای درون زندانها و پس از آن در کاهش جمعیت کیفری نقش اساسی ایفا مینماید.در هر مبحثی اصل پیشگیری مقدم بر درمان است،لذا مشاوران با اصل پذیرش مثبت نامشروط و مسئولیتپذیری برای درک مشکل مراجعان(زندانیان)و تقویت خود آنان تأکید وافری دارند.
مطالبی که در مورد مسائل ارتباطی در درون زندانها به علاقمندان ارائه میشود،حاوی نکاتی است که برای شناسایی واکنشهای خود و دیگران راهگشای ما خواهد بود.و تصور اینکه بعد از گذشت یک دوره از مراحل مشاوره و رواندرمانی زندانیان،بتوانیم در الگوهای نادرست رفتار،تغییرات محسوسی را ممکن شود و بعد از شناسایی آنها رفتاری مناسب جایگزین آنها شود.
خلاصه ماشینی:
"افراد باید تلاش کنند که خود را از وابستگی به استقلال،از کنترل کردن به آزادی عمل دادن به دیگران و از بهتر بودن به بهترین شرائط برسانند در این صورت است که میتوانند فرصتی برای رسیدن به آزادی و رهائی عاطفی پیدا کنند(ضرابی،1384).
5-خصوصیات فرد سالم از نظر شخصیتی و روانی که میتواند ارتباط مؤثر با دیگران برقرار کند: 1-تکیه بر شخصیت واقعی خود دارد.
29-در مقابل مشکلات خصوصی و عمومی اظهار عجز نمیکند و با تصوری که از خود به عنوان یک فرد مثبت دارد،همواره در جستجوی راه نجات است و در تلاش برای بهتر زندگی کردن.
6-خصوصیات فرد ناسالم از نظر شخصیتی و روانی که ارتباط ناسالم برقرار میکند: 1-فرد نمیتواند از وابستگی و عجز در مرحلهء اول زندگی به استقلال نایل شود،زیرا در طول زندگی شروع به اجتناب از قبول مسئولیت حتی برای زندگی خود کرده است.
علل آن در زندگی بستگی به آنچه در دوران طفولیت برای او اتفاق افتاده دارد که به قرار زیر است: 1-عدم واکنش دیگران نسبت به نیاز وابستگی طفل؛ 2-سوءتغذیه؛ 3-روابط نامطلوب کودکی؛ 4-بیماری طولانی؛ 5-ناامیدی مداوم؛ 6-عدم مراقبت لازم جسمانی؛ 7-وقایع وحشتناک زندگی؛ این موارد که از جمله علل وابستگی است،مانع پیشروی طبیعی فرد به سوی استقلال،ایجاد و برقراری ارتباط سالم میگردد(ضرابی، 1384).
برای مثال به کمک ارتباط میتوانند بفهمند آیا رابطه آنها یک دوستی(ساده)است یا یک رابطه عاشقانه؟ چقدر و چطور میتوانند روی یکدیگر حساب باز کنند؟نگرانی و دلسوزی به کلمات است یا به رفتارها و یا به هردو؟ چون ارتباط به خودی خود معنایی ندارد این ما انسانها هستیم که در جریان تعاملاتمان به خلق معانی میپردازیم."