خلاصه ماشینی:
"مطالب آن نه به وسعت و تفصیل اسفاراست نه به تلخیص«الشواهد»و لذا گوید«و اقتصرناهاهنا علی هذا القدر؛اذ فیه کفایة للمستبصر خردنامۀ صدرا:چگونه ملاصدرا قرآن،برهان و عرفانرا با یکدیگر آشتی داده است؟ استاد آشتیانی:بین قرآن و برهان و عرفان بهقدری جهات مشترک موجود است که آدمی حیرانمیماند،لذا باید گفت آخوند ملاصدرا با چه تدبیر حقایققرآنیه و معضلات برهانیه و عرفان نظری را در یکدیگرادغام نموده و از این سه اصل حکمت متعالیۀ خود را بهجهانیان اعلام نموده است.
خلاصۀ کلام و لب لباب مرام آنکه ابن عربی در کلماتخود مطالب غیرقابل قبول در بادی نظر دارد و ملاصدراآنچنان ماهرانه مطالب او را سروصورت میدهد کهواقعا قابل تمجید است:از جمله تحریر مراد ابن عربیدر علم حق و این از خصائص آخوند است لذا بینمشربها تلفیقی و ترکیبی و نظمی عالی به وجود آوردهاست و باب اختلاف بین عارف و حکیم و مشایی واشراقی را منسد و یک قرن بعد از آخوند در حوزههایعلمیه شنیدن کلام ابن عربی قبیح نبود ابن عربی درجایی گوید:تعلق نفس به بدن انسانی در این نشأت ذاتیاست.
برخی بین واحد بالعموم مفهومی مصطلح ابن سینا-در علیت صورة ما جهت بقاء ماده؛چه آنکه اگر امریحافظ تحقق ماه نباشد باید عند توارد الصور حقایقجسمانیه مبدل به عدم صریح خارجی گشته و صوربدون ماده مستعد قبول صور تحقق پیدا نماید-و واحدبالعموم به معنای وحدت سعی خلط کردهاند و گفتهاند:حرکت در جایی قابل تصویر است که اصل محفوظ بینصور زائله و حادثه تحقق داشته باشد و در حرکتجوهری چنین ماده و موضوع قابل تصویر نمیباشد."