چکیده:
مسئله انسان مسئله دشواری است که در بیشتر عرصههای فکری و علمی و فلسفی ظاهر میشود و از مهمترین مسئلههای فلسفی است،اگر خود آنرا مهمترین مسئله فلسفی ندانیم،و جا دارد که با دقت مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
سبب اهمیت مسائل،مربوط به کلیدی بودن شناخت انسان برای شناخت خدا و جهان و راههای زندگی است و سبب دشواری آن وجود ابعاد مختلف در انسان است. پیچیدگیهای روح یا نفس انسان،تعدد و شگفتی قوای داخلی و ذهنی او و حتی پدیدههای شگفت جسمانی انسان و تن او،از او یک موجود ناشناخته ساخته و پس از باریتعالی نوبت انسان است که بگویند«ما عرفناک حق معرفتک».
علاوه بر پیچیدگیهای درونی انسان،هر انسانی در روابط خود با خدا و با طبیعت و با عالم کبیر وضعی خاص خود را دارد که بر پیچیدگی ذات و عمل انسان میافزاید.و این خاص و یکتا بودن وضعیت و درون هر انسان افراد انسان را بقدری متفاوت میسازد که حتی دو انسان را هم نمیتوان همانند یکدیگر شمرد.
خلاصه ماشینی:
"بر این اساس هر فرد انسان برای خود یک جهان مستقل است نه بدلیل آنکه انسان عالم صغیر است و هرچه در عالم کبیر هست در درون انسان هم وجود دارد و امام علی(ع)فرمود:«و فیک انطوی العالم الاکبر»(جهان بزرگ در درون تست)زیرا آن بینش نیز نظر به قوس نزول دارد و در نتیجه باز هم انسانها همانند جهان خارج مجموعهای از ارادهها/برنامهها/ رویدادها/و حرکت اشتدادی است و همه یا بیشتر این عناصر و ارکان حیات انسانی و سلوک معنوی او شخصی و مخصوص به فردفرد انسانهای سالک است زیرا برای سیر و سلوک الی الله بینهایت(یا بعدد انفاس خلایق)جاده و راه(طریق)وجود دارد و این شبیه خطوط ژئودزیک مرتسم بر روی کره زمین یا فضای منحنی جهان است که هم مستقیم است و هم بینهایت."