خلاصه ماشینی:
او یک زمان تاریخی است اما حتی به هنگام تأکید به یک دوره معین باز هم به طول و عرض کشور خود توجه دارد و چشم اندازهای پر تنوع آن را در نظر میگیرد.
حال به چند اثر دیگر اشاره میکنیم و با نگاهی گذرا نقش محیطهای جغرافیائی را در رمانها بررسی میکنیم: جک لندن (1916-1876)نویسنده آمریکائی در داستان دختر برفها همه عوامل و زیبائیهای محیط جغرافیائی را بخدمت میگیرد و با اقامت طولانی خود در سرزمینهای قطبی و پر برف شمال، تصویر گر محیطهای جغرافیائی این منطقه میشود: «معهذا موهای طلائیت همانطور مانده و همان رنگ قشنگی را که به رنگ خزههای طلائی اطراف رودخانه است حفظ کرده.
حال به شبه قاره هند میرویم و نقش آب و هوای موسمی را در خلق فرهنگهای ناحیهای بررسی میکنیم و در این بررسی از نوشتههای خوشوانت سینگ 3 کمک میگیریم چرا که نوشتههائی از این قبیل برای هر دانشجو و محقق جغرافیا که در جغرافیای فرهنگی کار میکند سالمترین منبع در شناخت عکس العملهای انسانی در برابر طبیعت محیط زندگی است و در همان حال عمق خصیصههای طبیعی را در فرهنگ جامعه به روشنی (1)- Meyer, Strietelmeier.
چون این بارانها نه تنها برای مردم منبع اصلی زندگی است بلکه مهیج ترین حماسههای انسانی را در برخورد با طبیعت محیط خود نشان میدهد.
معشوق خود باشند اگر معشوقش نزد او نیاید با افسردگی آهنگهای غم انگیزی را سر میدهد این احساسات تند در نوشتههای زیر به خوبی نشان داده میشود 1 : فصل بارانها فرا رسیده قلب من آکنده از شور و شادی است روح و جسم من به طرف معبودم پرواز میکند اما معشوق من از من دور است و اگر بر نگردد در غم او خواهم مرد.