خلاصه ماشینی:
"قدر مسلم این است که باوجوداین لغات دخیل در قرآن،معاصران پیغمبر و مخاطبان قرآن،قرآن را میفهمیدهاند و تعبیرات قرآنی صاف و سرراست بوده است(«غیر ذی عوج»سورۀ زمر آیه 28) زبان عربی به برکت قرآن توانست نعم البدل تمام زبانهای منطقه شود و مهمترین زبانعلمی و ادبی و مذهبی خاورمیانه گردد.
در پایان این گفتار که در آن کمال اختصار به عمل آمد توضیحی راهگشا ضرور است و آناینکه وقتی گفته میشود قرآن به«لسان قوم»نازل شده(سورۀ ابراهیم آیه 4)تنها بدین معنینیست که قرآن عربی است بلکه مراد این است که قرآن از باب آسانی بیان(رک:کشف الآیات:یسرنا)و از راه تساهل و تسامح همان تعبیرات جاری عربها را به کار گرفته است.
و نیز در این مایه است حکایتآنچه صاحبان ادیان بر حق و آسمانی پیشین دربارۀ بزرگان خود از آیات و معجزات قایل بودند،بیآنکه نظیر آنها را برای پیغمبر اسلام بیاورد.
به راستی اگرحقایق عالیه بخواهد بیان شود باید متنزل گردد تا مفهوم مخاطبان معاصر قرآن و نسلهای بعد باشد طریق و چارهای جز کاربرد همین الفاظ نبوده است اگر«قدم»و«اصبع»و«انامل»و«نواجذ»که در بعضی احادیث برای خدا آمده منکر شویم با کلمۀ«ید الله»که در قرآن آمده استچه کنیم؟به قول شیخ محمود شبستری: {Sچو محسوس آمد این الفاظ مسموع#نخست از بهر محسوساند موضوع#معانی هرگز اندر حرف ناید#که بحر قلزم اندر ظرف نایدS}استعارات و کنایههای قرآنی هم ازین مقوله است:...
این مورد با تاریخ کاملا تطبیق میکند چون صحت اینواقعه خود موضوعیت دارد نه اینکه صرفا طریقیت برای هدف دیگری داشته باشد،و از همینجهت است که مفسران آیات اول سورۀ روم را از اخبارهای غیبی قرآن شمردهاند."