چکیده:
مشهور معرفتشناسان بر این باورند که «صور ذهنی» بالفعل، و به صورت ذاتی، از ماورای خود حکایت میکنند. در این میان، استاد فیاضی در نحوه حکایت (ذاتی بودن حکایت) با عموم فلاسفه همراه است. ضمن اینکه آن را معلوم به علم حضوری میداند؛ امّا درباره حاکی، ایدهای متمایز دارد. در این مقاله تلاش میشود تا این دو دیدگاه با یکدیگر مقایسه و نقاط اشتراک و اختلاف آنها تحلیل گردد، از جمله موارد اختلاف آن است که استاد فیاضی معتقد است که حاکی «صورت ذهنی» نیست، بلکه «نفس فاعل شناسا» میباشد (و «صورت ذهنی» وجود ذهنی محکی است.) وی بر این باور است که حاکی در اشیای خارجی، علاوه بر محکی ذهنی، محکی خارجی و تمام مصادیق همگون را نیز به طور یکسان نشان میدهد و این اقتضای ذاتی بودن حکایت است. ایشان مستند نحوه حکایت و تحلیل حکایت به حاکی و محکی، و حالت نفسانی بودن حاکی را وجدان و علم حضوری میداند و بر این باور است که با تحلیل یافتههای درونی، میتوان به امور یادشده رسید. استاد فیاضی با اینکه حکایت مفاهیم مفرد، قضایا و تصدیقات را ذاتی آنها میشمارد، آنها را در نحوه حکایت متفاوت میداند.
خلاصه ماشینی:
بنابراين، ايشان صورت ذهنى را امرى بديهى تلقّى كردهاند؛ امّا استاد فياضى هرچند حكايت را بالفعل و ذاتىِ حاكى مىشمرد و آن را معلوم به علم حضورى مىداند، ولى معتقد است: «صورت ذهنى» حاكى نيست، بلكه وجود ذهنى محكى است (و حاكى ـ در واقع ـ «نفس فاعل شناسا»، و حكايتْ حالتى در نفس فاعل شناسا مىباشد.
ويژگى سوم حاكى نيز آن است كه مطابق اين ديدگاه، حاكى همان صورت ذهنى يا وجود ذهنى مىباشد؛ از اينرو، اگر مثلاً حاكىاى همچون علايم راهنمايى و رانندگى خاصيت نشاندهندگى داشته باشد، امّا صورت ذهنى نباشد، حكايتى تحقّق نمىيابد؛ زيرا تنها صورت ذهنى، اين ويژگى و خاصيت را دارد كه مىتواند به طور طبيعى، ماوراى خود را نشان دهد و از محكى خود حكايت كند؛ براى مثال، وقتى صورت ذهنى كوه در ذهن فاعل شناسا نقش مىبندد، به طور طبيعى از محكى خود ـ كه كوه خارجى است ـ حكايت مىكند.
بنابراين، با علم حضورى، به دو نكته درباره حكايت مىرسيم: نكته نخست اينكه صور ذهنى براى نشان دادن و حكايتگرى نيازى به اعتبار و توجه فاعل شناسا ندارند و به صورت طبيعى و بدون وضع و قرارداد، از ماوراى خويش حكايت مىكنند؛ نكته دوم اينكه حكايت صور ذهنىْ بالفعل مىباشد و شأنى و بالقوّه نيست، يعنى براى تحقّق حكايتْ به شرايط و مقدّماتى نياز نيست (حال آنكه معتقدان به «حكايت شأنى»، براى تحقّق حكايت، شرايطى را برشمردهاند.
بنابراين، نفس فاعل شناسا را حاكى، و حالتى را كه براى نفس پديدار مىشود حكايت يا همان علم حصولى مىگويند؛ امّا «صورت ذهنى»، مطابق ديدگاه استاد فياضى، نقش محكى ذهنى را در فرايند حكايت دارد و در حقيقت، واقعيتى در ظرف ذهن است كه حالت نفسانى از آن حكايت مىكند و همان «وجود ذهنى محكى» است.