خلاصه ماشینی:
فلسفهء وجودی علم تفسیر آیا قرآن کریم نیز،همچون آثار ارسطو و اقلیدس محتاج به شرح است؟ گر چه به ظاهر،این کتاب آسمانی،کتابی است به زبان ساده و روشن عرب زبان (بلسان عربی مبین11)،لیکن علی الظاهر از همان بدو نزول آیات و آغاز ظهور اسلام،نیازمند برخی شرح و بیان بوده است.
از سوی دیگر وجود آیات متشابه و ناسخ و منسوخ در قرآن کریم،خود بیانگر این حقیقت است که:مفهوم برخی از آیات برای مردم ناآگاه و کم دانش، جز از طریق شرح و تفسیر مفسرین قال درک نیست.
بنا بر این اگر چنین احساسها و اشکالاتی برای مردم،در دوران حیات خود پیامبر(ص)،نسبت به درک و فهم معانی دقیق الفاظ و آیات قرآن کریم پیدا میشد،فرض این نکته که پس از در گذشت رسول خدا و صحابه و تابعین او ابهامها و اشکالات روبه افزونی میگذاشت گمانی درست است.
«شیوع بحث کلاسی بعد از پیغمبر اکرم در عهد خلفا،اختلاط مسلمانان با فرق متفاوت مردم ممالک مختلفی که به دست ایشان گشوده میشد،همین طور مراوده با علمای ادیان و مذاهب متفرقهء دیگر،ورود فلسفهء یونان در اواخر قرن اول هجری در عهد سلطنت امویان به زبان عربی،ظهور تصوف،مقارن با انتشار بحث فلسفی و تمایل مردم از طریق مجاهده و ریاضت نفسانی در دستیابی به معارف دینی بدون بحثهای لفظی و عقلی،از جهتی دیگر پافشاری مردمی که اهل حدیث بودند و در توجه به ظواهر دین و از جهات ادبی تعبد خاصی نشان میدادند،با توجه به مسالک مختلف اینان،همه و همه،چنان ایجاد اختلاف و انشعاب در بین نظریه- پردازان افکند که در میانشان جز اتفاق رأی در مورد عبارت لا الله الا الله و محمد رسول الله در هیچ مورد دیگری باقی نماند.