خلاصه ماشینی:
"نیز میفرماید:«ان المفسر لابد ان لا یتجاوز عن مقصوده و لا ینظر فی بعض الفنون التی من المبادی التصوریة و التصدیقیة لهذا العلم الشریف»(12/1) ایشان بر امثال فخر رازی که مطالب بیرون از تفسیر را در آن داخل کردهاند و بر حجمنوشتههای بیارتباط به تفسیر افزودهاند،اشکال و ایراد میگیرند و خود اظهار میدارند کهبه هیچ وجه نباید به آنچه به آیه مربوط نیست پرداخت و این دیدگاه منافات ندارد با آنچهمفسر به تفسیر آیات از دیدگاه علوم گوناگون مانند حکمت،عرفان،معانی،بیان و صرف ونحو میپردازد زیرا فرق بسیار است بین اینکه در تفسیر،مباحث سایر علوم آورده شود،یااینکه مفهوم آیه با توجه به علوم گوناگون تفسیر و تبیین گردد،مثلا:بحث از اینکه وجوداصل است یا ماهیت و چگونگی وجود ذهنی و قوه و فعل،اینها مباحثی است مربوط به دانشفلسفه که در آن عم میبایست دربارۀ آن بحث شود و هر علمی موظف است که مفاهیم ومطالب خود را روشن کند ولی از همان فلسفه میتوان در تفسیر آیات کمک گرفت که از آیهتصویری عقلی به دست آوریم.
بهرهگیری از معلومات در این راستا نه تنها مضر نیست و تفسیر به رأی نیست بلکه چوندر آن هیچگونه قضاوت و داوری و اعتقاد از قبل نیست،صحیحترین روش برخورد با قرآناست،زیرا قرآن برای تمام زمانها و مکانهاست و انسان در هر زمان و مکان با مسایل ومشکلات ویژهای مواجه است که باید برای حل نهایی و پاسخ قطعی به قران مراجعه کند وبالاتر اینکه یکی از وظایف مهم مؤمنین به قرآن«استنطاق»و به سخن درآوردن قرآنکریم است که قرآن زبان بگشاید و برای انسان سخن بگوید و بدون داشتن سؤال درزمینههای فکری،قرآن به هیچ وجه با انسان سخن نمیگوید و باید او بداند سؤال چیست تاپاسخ آن را از قرآن دریابد و ازاینروست که داشتن اطلاعات و معلومات در بهتر فهمیدن قرآنضرورت پیدا میکند زیرا هر فردی که در زمینههای اجتماعی و اعتقادی،معلوماتی بیشترهمراه داشته باشد،میتواند از گفتارهای قرآن بهتر و افزونتر بهرهمند گردد و شخصی کهدارای فکر بسته است،از قرآن استفادۀ بسیار محدود خواهد بود."