خلاصه ماشینی:
"دربارهء ترجمه هدایت از مسخ کافکا در دو سطح سخن خواهم گفت:سطح اول شامل تحلیلی است دربارهء آن نوع تغییراتی که هدایت از نظر سبک و زبان در ترجمهء خود در داستان کافکا وارد کرده است.
از آنجا که هدایت در بازگردانی مسخ به فارسی از ترجمهء فرانسهء الکساندر ویالات بهره گرفته است و نه از متن اصلی آن به زبان آلمانی،من ناگزیرم در مقایسههای خود ترجمهء فرانسهء مسخ کافکا را ملاک قرار دهم و گزینههایی را که این متن بر هدایت تحمیل کرده برشمرم.
stanley corngod,the commentator?s desPair:the lnterPretation of kafka?s metamorPhosis,Port washinhton,n.
این ترجمهء نادرست ناخواسته سرعت روایت را نیز تغییر میدهد و سرنوشت گرگور را به عنوان یک قربانی در مرحلهای خیلی زودتر از متن اصلی آلمانی آن مشخص میکند.
گرگور ضمن تماشای خواهرش فکر میکند: "war er ein tier,da ihn die musik so ergriff?" [آیا او حیوان بود که موسیقی میتوانست چنین اثری روی او بگذارد؟]ترجمهء هدایت در این مورد از صافی متن فرانسهء آن میگذرد: "n?e?tait-il donc qu?une be?te?cette musique l?e?mouvait tant"4 [یا او فقط حیوان بود؟این موسیقی خیلی روی او اثر گذاشت].
در نتیجه،این پارادوکس که گرکور تنها به عنوان یک حیوان از موسیقی تغذیه میکند،با تمام وضوحی که در متن کافکا دارد، در ترجمهء فارسی هدایت گم شده است.
هدایت دقت و صرفهجویی در زبان را که از ویژگیهای خود اوست به کافکا نسبت میدهد: «ترجمهء آثار کافکا کار آسانی نیست،به علت زبانش که هرچند محدود است اما به طرز شگفتآوری موشکاف،آهنگدار و موزون و دارای تمام خواص سبک کلاسیک میباشد،و جز این غیرممکن بوده که وحشتهای درونی و دلهرههای ناگفتنی که در کتابهایش یافت میشود بیان کند."