چکیده:
مهر،به معنای«صداق المرأة»،عبارت از مالی است که در عقد نکاح،مرد به زن میدهد و اندازهی آن بسته به خوشنودی دو طرف است.مسائل مالی،از جمله مهریه،نگرانی بسیار از جوانان امروز برای تشکیل خانواده است،که به عنوان مانع و گاه مشکلی بزرگ بر سر راه ازدواج قرار میگیرد؛ بنابراین،وظیفهی قانونگذار است که با هدف آسان کردن ازدواج و نیز برای پاسداری از خانواده و استواری روابط اعضای آن،قوانینی را وضع یا اصلاح کند. این نوشتار،با هدف تبیین میزان کارایی دگرگونیهای قوانین مربوط به مهریه،به بررسی مهریه در حقوق موضوعهی ایران،و همچوناین،عوامل استقرار و اسقاط آن در فقه و حقوق میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"این نوشتار در پی آن است که به دو سوآل پاسخ دهد: 1 ماهیت و ضمانت اجرای مهریه،در قوانین موضوعهی ایران،و دگرگونیهایی که در آن انجام گرفته،چهگونه مطرح شده است؟ 2 آیا قوانینی که دربارهی مهریه،در«قانون مدنی»ما وجود دارد،توانسته است پاسخگوی مسائل پیرامون مهریه باشد؟ جایگاه و موقعیت زن در جامعهی بشری،ارزش دادن به او،به عنوان رکن مهم خانوادهی انسانی،فرصت دادن به او برای به انجام رساندن خواست و نظر خود در مسائل شخصی و اجتماعی،و رفع نابرابریهای گوناگون در حقوق و امتیازهای میان او و مرد، مسئلهیی است که در طول تاریخ بشری،همواره مطرح بوده است و زنان همیشه این احساس را داشتهاند که مورد ظلم قرار گرفتهاند و حقوق انسانی آنها محترم شمرده نشده است.
در صورت حال بودن مهر، اگر مهر،عین کلی باشد،مانند مقداری پول یا سکه،شوهر به محض عقد،بدهکار آن به همسر خویش میشود و زن میتواند در هر زمان،خواستار آن شود،مگرآنکه مهر، مؤجل(مدتدار)باشد و برای پرداخت آن برپایهی مادهی 3801«قانون مدنی»،مدت تعیین شده باشد؛افزون بر آن،اگر مهر،منفعت یا حق باشد،میتواند با وقوع عقد،در آن تصرفات مالکانه کند؛بنابراین،شکی در مالکیت زن بر مهر نیست؛مگرآنکه بر پایهی«قانون مدنی»،زن به جهتی از جهتهای قانونی و شرعی،شایستهی دریافت آن نباشد.
»(«قانون مدنی»،مادهی 1801) شرط بطلان عقد نکاح،که شرط نتیجه است،فاسد است،ولی چون شرط فاسد بر پایهی نظر برخی از فقها،مفسد عقد نیست،در این مورد،هم نکاح و هم مهر المسمی درست و نافذ است و شوهر مکلف است،در صورت حال بودن،مهر را بپردازد و اگر از پرداخت خودداری کرد،از سوی حاکم مجبور خواهد شد،مگراینکه معسر باشد و اعسار او ثابت شود."