چکیده:
مساله اذن ولی در نکاح دوشیزه از مباحث مطرح در جامعه می باشد و عده ای از فقها و قانونگذاران در قانون مدنی ایران جلب موافقت پدر را علاوه بر موافقت دختر برای ازدواج دختر باکره رشیده لازم دانسته اند. حال پرسش مطرح این است آیا دختر ولایت تام دارد؟ و یا اینکه ولی ولایت تام در انتخاب همسر برای دختر دارد؟ دخترانی که بدون اذن پدر ازدواج کرده اند، نکاحشان چه حکمی دارد؟ سؤالاتی از این قبیل، در نگاه کلان به در هم تنیدگی های جامعه مدرن می تواند پرده از خلا های قانونی بردارد؛ آنچه این خلاها را پر رنگ تر می نماید، عدم ضرورت اذن پدرانی است که از ازدواج دختران خویش با کفو خود ممانعت می کنند. در این مقاله سعی شده دو نظریه قابل توجه در میان آراء فقها و حقوقدانان بررسی و علت اشتراک بین ولایت پدر و دختر که نظریه مورد قبول قانونگذار می باشد، بیان گردد. اهمیت این مساله با توجه به رای قانونگذار که نکاح صورت گرفته بدون اذن ولی را متوقف به اجازه بعدی پدر می داند، روشن می گردد. این در حالی است که فقهای متاخر، نکاح فوق الذکر را صحیح می دانند؛ البته در پذیرفتن این نظریه از طرف قانونگذار نباید هدف او را مبنی بر جعل قواعدی برای نظم جامعه نادیده گرفت که از عوامل اساسی به شمار می آید.
خلاصه ماشینی:
آثار و گستره اذن ولی در نكاح دوشیزه 1 دكتر فائزه عظیم زاده اردبیلی 2 استادیار دانشگاه امام صادق چكیده مسأله اذن ولی در نکاح دوشیزه از مباحث مطرح در جامعه میباشد و عدهای از فقها و قانونگذاران در قانون مدنی ایران جلب موافقت پدر را علاوه بر موافقت دختر برای ازدواج دختر باكره رشیده لازم دانستهاند.
م که پدر، جد پدری و وصی منصوب از طرف یکی از آنان را ولی خاص طفل دانسته است و با نظر به محدوده ولایت آنها که در بحث نکاح دختر باکره بالغه رشیده نیز طبق ماده 1043 ق.
قانون مدنی در ماده1043، اذن پدر یا جد پدری را در نكاح دختر باكره لازم شمرده است، هر چند دخالت در امر ازدواج دختری كه به سن بلوغ رسیده است، برخلاف اصول و قواعد میباشد؛ ولی قانونگذار برای حمایت از نهاد مهم خانواده و پیشگیری از انحرافات اجتماعی چنین حكمی را مقرر نموده است (فصیحیزاده، 1377، ص201).
موارد سقوط ولایت ولی در امر نکاح الف ـ غیبت ولی کلیه فقها 1 قائل هستند که اگر به ولی (پدر و جد پدری) دسترسی نباشد و امکان استیذان وجود نداشته باشد، دختر احتیاج به ازدواج داشته باشد ولایت و اذن او ساقط میشود و بسیاری از علما در كتب خود غیبت ولی را از جمله موارد سقوط ولایت آوردهاند.
در این ماده نکاح دختر باکره اگر چه به سن بلوغ رسیده باشد، موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او دانسته شده است و ظاهر عبارت نشاندهنده عدم صحت نکاح بدون اذن ولی میباشد و همچنین تخلف دختر از دستور ماده 1043 ق.