چکیده:
از اصطلاحات دقیق که در حل برخی مسایل اساسی در فلسفه صدرایی نفش بس مهمی دارد،حیثیت تقییدی است و طرح و بررسی اقسام آن رابطهء جواهر و اعراض،صفات وجوبی با ذات واجب،معقولات ثانیه فلسفی با متن وجود،ماهیات با متن وجود و بالاخره شؤون متکثره هستی با متن وجود واحد را به روشنی تبیین میکند.این نوشته درصدد تبیین حیقیت تقییدی و اقسام چندگانه آن است.
خلاصه ماشینی:
"در این نوع از حیثیت تقییدی،واسطه تنها از جهت وجودی با مقید متغایر است؛زیرا وجود عرض،وجودی فی نفسه لغیره و وجود جوهر،فی نفسه لنفسه است؛ولی از جهت وضعی و مکانی هیچگونه تغایری ندارند؛زیرا اینگونه نیست که وجود عرض و وجود جوهر همانند راننده و اتومبیل وی کاملا جدای از هم تحصل داشته باشند و لذا با انتفای تغایر وضعی،ارتباط این دو متن به اتحاد مبدل میشود و چنین اتحادی نیز وحدت و یگانگی مصداق را به همراه دارد و به سبب همین اتحاد،وصف عرض به موضوع سرایت میکند،به نحوی که اولا و بالذات برای عرض و ثانیا و بالعرض برای موضوع جوهری است؛مانند«الجسم ابیض بالبیاض»که وصف ابیض(سفید)اولا و بالذات برای خود بیاض(سفیدی)و ثانیا و بالعرض برای جسم خواهد بود؛چنانکه ذیل تعریف حیثیت تقییدی،نحوهء اتصاف را بررسی نمودیم.
ازاینرو وجود اصیل اولا و بالذات و نیز حیثیت نفادی ثانیا و بالعرض متصف به وجود هستند؛البته تحقق این موجود بالعرض تنها تحققی حدی و نفادی است و به هیچوجه ورای متن نبوده،افزونی بر آن ندارد و لذا مستلزم تعدد متن نیست؛در عینحال،از اوصاف انباشته و مندمج در متن وجود نیست و ازاینرو از سنخ حیثیت اندماجی محسوب نمیشود.
این نوع اتحاد چنانکه در تعریف حیثیت تقییدی حقیقی گفتیم،موجب آن میشود که ماهیت به برخی از اوصاف وجودی متصف گردد و وجود نیز به بعضی از اوصاف ماهوی متصف شود؛چرا که«حکم احد المتحدین یسری الی الآخر»و لذا ملا صدرا در بیان این تعاکس میگوید: هریک از عین ثابت(ماهیت)و وجود نسبت به هم متعاکس الحکم هستند و مراد از این تعاکس حکم این است که ماهیت به بعضی وجود متصف میشود و وجود نیز به ماهیت و به بعضی از صفات آن متصف میگردد."