چکیده:
منطقدانان برای مقدمات برهان علاوه بر یقینی بودن،شش شرط دیگر ذکر کردهاند.پرسشی که در این تحقیق بدان پاسخ داده میشود،این است که چرا منطقدانان علاوه بر یقینی بودن مقدمات،شروط دیگری را مطرح کردهاند.آیا آنان در افزودن این شرایط درصدد تحقق برهان بودن هر برهانی بودهاند یا اهداف دیگری را در نظر داشتهاند؟به نظر میرسد منطقدانان در بیان این شرایط، چند هدف متفاوت را تعقیب مینمودهاند.برخی از آنها برای محقق ساختن برهانها و برخی دیگر برای محقق ساختن مسائل برهانی در یک علم برهانی بوده است.
خلاصه ماشینی:
"گاهی فارغ از اینکه در چه علمی قرار داریم،بحث میکنیم که آیا دو استدلال متقدم با آنکه قیاس،معتبر و مقدمات آن یقینی است،برهان هستند یا خیر؟پاسخ آنان مثبت است؛زیرا تعریف برهان بر آن دو صادق است؛ولی گاهی بحث در این است که آیا استدلال اول مثلا در علم انسانشناسی برهان محسوب میشود یا خیر؟در اینجا منطقدانان میگویند هرچند موضوع انسان است،استدلال ارائهشده در انسانشناسی یک برهان نیست.
بنابراین در علوم برهانی شرط کردهاند که محمول مقدمات،با موضوع خود مناسب باشند،به این معنا که غریب و بیگانه نباشند و این خود به دو معنا بکار میرود؛اولا،محمول ذاتی باب برهان باشد،در مقابل محمولهایی که بطور مجاز بر موضوع حمل میشوند و ثانیا،محمول اولی باشد و واسطه اعم و اخص نداشته باشد؛زیرا اگر واسطه اعم داشته باشد،در این علم خاص بیگانه است.
(همان:392 و 492) روشن است که اگر مقصود از ضرورت،ضرورت صدق باشد-آنگونه که شیخ الرئیس مدعی آن است-باید این شرط در هر برهانی رعایت شود؛زیرا مقدمات برهان باید یقینی باشند و هرگاه قضیهای ضرورت صدق نداشته باشد و در آن احتمال کذب روا باشد،یقینی نخواهد بود؛اما اگر مقصود ارسطو از این شرط،ضرورت بحسب جهت باشد،چه وجهی را میتوان برای آن در نظر گرفت؟با آنکه شیخ الرئیس نشان داده است که گاهی برای برهانآورنده،غیر ضروری و بلکه ممکنهای اقلی نیز مطلوب میباشد."