چکیده:
یکی از مباحث مهم در فلسفه و منطق،انواع مفاهیم است.در منطق سنتی و فلسفه اسلامی،مفاهیم به سه دسته ماهوی،معقولات ثانی منطقی و معقولات ثانی فلسفی تقسیم شدهاند.در مقاله حاضر،ابتدا دیدگاههای فیلسوفان مسلمان درباره معقولات ثانی منطقی بررسی شده است.در فلسفه مغرب زمین نیز کانت از مفاهیم محض فاهمه یا مقولات سخن گفته است که با معقولات ثانی منطقی و فلسفی قابل مقایسه است.ازاینرو پس از گزارش چگونگی طرح مفاهیم محض فاهمه در فلسفه کانت و بررسی احکام آن،دیدگاه کانت درباره این مفاهیم با دیدگاههای منطقدانان سنتی درباره معقولات ثانی منطقی بررسی تطبیقی میشود.
خلاصه ماشینی:
"کانت برای اینکه توانسته باشد احکام تألیفی پیشینی تجربی را توجیه کند،متعقد شده است فاهمه ما به نحو پیشینی دارای این مفاهیم است و با اعمال آنها کثرات شهود و مفاهیم انتزاعی به دست آمده از آنها را ترکیب کرده،حکم صادر میکند.
توضیح اینکه،در تلقی رائج از تصور(مفهوم)و تصدیق(حکم)،هریک از اینها از اقسام علم میباشند؛مثلا علم حصولی به تصور و تصدیق تقسیم میشود و گفته میشود علم به اشیا ممکن است به یکی از این دو نحو باشد؛اما در تلقی کانت از معرفت،شناخت همواره به مقام حکم و استفاده از مفاهیم مربوط میشود و لذا مفاهیم محض فاهمه به تنهایی شناخت نیستند و از هیچ چیزی حکایت نمیکنند؛بلکه قالب تهی هستند و فقط پس از اینکه دادههای شهود در آن ریخته شود و به اصطلاح،این مفاهیم متعلق پیدا کنند،معرفت میشوند؛هم چنانکه شهودات منهای مقولات و مفاهیم نیز معرفت تشکیل نمیدهند.
ممکن است گفته شود حد اقل یک وجه اشتراک بین معقولات ثانی منطقی و مقولات کانت یافت میشود و همانگونه که معقولات منطقی از نظر به مفاهیم ذهنی و تأمل در آنها به دست میآیند و اوصاف آنها هستند،مقولات کانتی نیز از بررسی و ملاحظه صور و اشکال منطقی احکام و تصدیقات به دست میآیند و در نتیجه مقولات کانتی هم به ادراکات-حد اقل بخشی از ادراکات یعنی تصدیقات-نظر دارند؛بنابراین وجه اشتراک معقولات منطقی و مقولات کانتی این است که هر دو ناظر به ادراک ذهنی هستند و از ادراکات ذهنی حکایت میکنند و واقعا وضع و حال آنها را بیان میکنند؛اما این سخن پذیرفتنی نیست؛زیرا مقولات کانتی گرچه از بررسی صور منطقی احکام و تصدیقات به دست میآیند،هرگز اوصاف آن تصدیقات و حاکی از آنها نیستند؛بلکه صرفا از رهگذر صور منطقی احکام کشف میشوند و این صور منطقی به گمان کانت،نشانه تحقق آن مقولات در ذهن است و بعد از پیوستن کثرات شهود به این مقولات،معرفت تشکیل میگردد."