چکیده:
برزخ اصطلاحی است در علم کلام که نخستین بار به معنای اصطلاحی خود در قرآن و روایات
اسلامی به کار رفته است. برزخ در مباحث علم کلام به معنای زندگی مابین دنیا و آخرت
است و به صورت اصطلاحی خاص دیده میشود؛ به طوری که بنابر نظر اکثر محققان فرقههای
اسلامی یکی از ضروریات اسلام است. این عقیده در بین مسلمین منکران جدی و مهمی
ندارد.
عالم برزخ بر حسب یافتههای قرآنی و روایی، عالمی است پررمز و راز که با مرگ آغاز
میشود و تا قیامت ادامه دارد. از یک سوی، برای مؤمنان سرشار از نعمتهاست، و از
سوی دیگر، انعکاس گناهان کفار بوده، برای آنان جز عذاب ندارد.
در اینکه آیا همگان زندگی برزخی را درک میکنند یا این زندگی منحصر به مؤمنان محض و
یا کافران محض است جای تأمل و تحقیق بسیار است.
بخشی از احوال عالم برزخ عبارتاند از: زنده شدن مرده در قبر، پرسش قبر، عذاب قبر،
پاداش قبر، رؤیت پیامبر? و امامان? و ملائکه.
کیفیت زندگی در عالم برزخ نیز محل نزاع متکلمان است، که آیا بدن برزخی همان بدن
طبیعی است یا مثالی و یا کیفیتی دیگر دارد؟
خلاصه ماشینی:
"برزخ در علم کلام این کلمه در معنای اصطلاحی خود در علم کلام به معنای عالم پس از مرگ، و بر حد فاصل بین دنیا و آخرت اطلاق شده است، و گاه نیز آن را با نامهای دیگری چون عالم مثال و عذاب القبر به کار میبرند (و یعبر به عن عالم المثال) (مجمع البحوث الاسلامیه، شرح المصطلحات الکلامیه، 57).
اما بعضی از معتزله همچون قاضی عبدالجبار (415ق) در مقابل این نسبت موضعگیری کرده، آن را تهمتی میداند که ابن راوندی به معتزله نسبت داده است و پاسخ میدهد که سبب این اتهام حکایتی است که از ضرار بن عمرو نقل شده است، در حالی که ضرار به مجبره (اشاعره) ملحق شده و ازاعتزال کناره گرفته است: «فی عذاب القبر، و جمله ذلک انه لاخلاف فیه بین الامه الا شیء یحکی عن ضرار بن عمرو و کان من اصحاب المعتزله ثم التحق بالمجبره و لهذا تری ابن الراوندی یشنع علینا و یقول ان المعتزله ینکرون عذاب القبر و لایقرون به» (قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، 730).
کتاب یاد شده قول دیگری نیز به برخی متکلمان اسناد میدهد: عذاب برزخی و دردهای ناشی از آن در بدن مردگان ذخیره میشود و ایشان پس از زنده شدن در حشر اخروی، یکباره همة آن آلام را درک میکنند: «و اما ما ذهب الیه ابن جریر الطبری و طائفه من الکرامیه من تجویز ذلک علی الموتی من غیر احیاء فخروج عن المعقول..."