خلاصه ماشینی:
"اما اینکه آیا پیامبران بنی اسراییل و مسیح خود این واژه را به زبان آورده و در بستر فرهنگ دینی پیروان خویش نهادهاند و یا شارحان و ناقلان سخنانشان قشر کلمه را برای لب مفاهیمی که آنان بیان داشته، برگزیدهاند؟آیا اگر مسیح و پیامبران قبل از او از این واژه بهره جستهاند،از آن روست که خود واژه مورد نظر خداوند بوده است یا آنان برای بیان تجربهء وحی آن را مناسب یافتهاند؟ همه در سایه روشنهای تاریخ است.
عیسی علیه السلام یا خود از واژهء کلمه استفاده میکند و یا با استفادهء آن از سوی مخاطبانش مخالفت نمیورزد-از آنجایی که آنچه را که مسیح از جانب خداوند برای مردم بیان میکند با الفاظ خود اوست،پس هر دو به یک معناست-و کلمه،واژهای مألوف برای مخاطبان اوست،واژهای که تولدش دوران شرک است،دورانی که عقل بیمدد از وحی در جهان درون و برون به جستوجوی حقیقت است و در این جستوجو کلمه را مییابد.
اما پرسش این است که«آیه»نیز دارای همین معناست،پس چرا قرآن به جای کلمه از این واژه برای مسیح علیه السلام استفاده نکرده است؟علامه طباطبایی به خارق عادت بودن تولد مسیح علیه السلام اشاره کردهاند و آن را یکی از دلایل وصف کلمه دربارهء او دانستهاند21.
بیاد آورید که چگونه فیلو با توجه به آیات مزامیر داود و اندیشههای یونان باستان،کلمه را در دایرهء خلقت طرح کرد و نیز چگونه متفکران یونان صفت تقدیر و مشیت الهی را به کلمه نسبت میدادند،چنانکه همان قضا و قدر که یکی از معانی کلمه در قرآن است از آن استشمام میشود و بیاد آورید که معنای کلام و سخن،یکی از معانی کلمه نزد آنها بود."