خلاصه ماشینی:
شاید علّت اصلی اینکه بزرگانی چون دکتر محمّد رضا شفیعی کدکنی و دکتر سیّد امیر محمود انوار-که در ادب فارسی و عربی دستی توانا دارند و حتّی ذوق و توان ترجمهء منظوم را نیز از خود نشان دادهاند(برای نمونه، نک:شفیعی کدکنی،0831:141-441 و انوار،3831:42-43)-دست به ترجمهء کامل دیوانهای شعر عربی نزدهاند،همین نکته باشد.
برای نمونه،در جملهء«کم مرة لقیتها»ضمیر «ها»به«مرة»باز میگردد و اگر تمییز را مفرد بیاوریم و بگوییم:«چه بسیار زن که با دیدار کردم»،به کار رفتن ضمیر مفرد برای«زنان بسیار»(-چه بسیار زن)ناشیواست و در اینجا بهتر است تمییز مفرد-و نیز ضمیر متّصل به فعل-را به جمع ترجمه کنیم:«چه بسیار زنان که با آنها دیدار کردم».
ج. با تبدیل یک جمله به دو جمله،نهاد(مسندالیه)از جملهء دوم- که در بن،همان نهاد جملهء نخست است؛زیرا به راستی در متن،یک جمله وجود داشته است نه دو جمله-حذف شده است،که در اینجا برای این حذف،انگیزهای که از دید دانش«معانی»پذیرفتنی باشد، وجود ندارد و از آنجا که«اصل بر ذکر مسندالیه است»(شمیسا:4731: 87)،این کار را نادرست باید شمرد.
امّا الف از افزودن این توضیح خودداری کرده است،که در اینجا این کار نه حسن،که عیب ترجمهء او به شمار میرود؛زیرا اگر این ترجمه را جدا از بیت نخست بخوانید،معنای روشنی از آن درنخواهید یافت.
همچنین برای روشن شدن اینکه این بیت در وصف«بدور»بیت پیشین سروده شده است،ناچار بودهاند که توضیحی کوتاه به ترجمه بیفزایند؛امّا تنها م افزودهء خود را با پرانتز از متن جدا کرده است.
این بار نیز م برای ساختن سجع(میان دو واژهء«زغن»و«شکن»)ترجمهء خوب خود را دچار اشکال کرده است.