چکیده:
نه مثنوی معنوی کتاب تفسیر و حدیث و سیره است و نه مولوی در مقام پرداختن به این موضوعات؛در عین حال،این کتاب شعر،گنجایش وسیعی در پرداختن به موضوعات یاد شده دارد و بویژه،جلوهگاه جنبهها و جوانب گوناگونی از شخصیت، رفتار و گفتار پیامبر اسلام(ص)است.در این میان،تأکید مولوی بر جنبههای بشری شخصیت پیامبر،آن هم با رویکردی اخلاقی و آموزشی و به دور از کلیشههای رایج،از آن حضرت چهرهای درخور تأسی ارائه کرده است که برای همهء انسانها و در همهء دورانها بسیار مغتنم و خواستنی است.از جملهء موضوعات مربوط به شخصیت بشری پیامبر،که در مثنوی بازتاب دارند و ما در این مقاله بدانها پرداختهایم،مهربانی و مدارای نبوی،عشق و احترام پیامبر نسبت به زن و شادمانی و زیبایی دوستی آن حضرت است.
خلاصه ماشینی:
گویند شخصی به محضر پیامبر(ص)رسید و گفت:ای پیامبر خدا قیامت چه وقت برپا میشود؟پیامبر فرمود:برای آنروز چه فراهم کردهای؟ پاسخ داد که نماز و روزهء بسیاری ندارم،تنها خدا و رسولش را دوست میدارم؛ پیامبر فرمود:«المرء مع من احبّ»(همان:551)آدمی همراه کسی است که دوستش میدارد: گفت:المرء مع محبوبه لا یفکّ القلب من مطلوبه(747/5) عشق و محبّت و احترام نسبت به زن مولانا در چند مورد به استناد سخنان و رفتار پیامبر،در خصوص زنان و توجه به احترام و عشقورزی نسبت به آنها سخن گفته است؛ از جمله به رابطهء عاشقانه و صمیمانهء همراه با احترام آن حضرت با یکی از همسرانش،عایشه، اشاره میکند و میگوید: مصطفی آمد که سازد همدمی کلمینی یا حمیرا،کلّمی!(2791/1) و در جای دیگر میگوید: آنکه عالم بندهء گفتش بدی کلمینی یا حمیرا میزدی(8242/1) «کلّمینی یا حمیرا»و در بعضی منابع، «کلّمینی یا عایشه»(فروزانفر،7431:02):ای حمیرا با من سخن بگو7،از احادیث مشهور است و از آنجا که اساسا نیاز به همدل و همدم و گفتوگوی دوستانه و عاشقانه با او،یکی از علّتهای زناشویی است و این نیاز متقابل،تنها به وسیلهء جنس مخالف تأمین میشود، مولانا میگوید پیامبر از آن روی که انسان بود،گاهی در این عالم احساس تنهایی میکرد و در جستوجوی یک همدم،عایشه را خطاب قرار میداد و از او میخاست که فارغ از هرچه با ایشان حرف بزند.