چکیده:
از تعابیر فقهاء در بیان مفهوم اعلمیت دریافت میشود که اعلم، مجتهدی است دارای
ویژگیهایی که او را در استنباط احکام از همگان توانمندتر مینماید. ویژگیهایی مثل
آشنایی بیشتر با قواعد و مدارک احکام و شناخت بهتر نظایر و اشباه، خوش فهم تر بودن
در شناخت روایات و تطبیق احکام بر مصادیق و موضوع شناسی احکام و هر آن چه که لازمه
اظهار نظر دقیقتر درباره مسائل بوده و موجب قلت خطای او در استنباط احکام شرعی
میگردد و در این میان باید شیوه اجتهادی او منطبق بر روشهای جدید استنباط حکم و
مبتنی بر درک اوضاع زمان و مکان باشد. اگر چنین مصداقی یافت شود، تقلید از او بر
همگان لازم است. اما سخن در تحقق چنین مصداقی است که با توجه به گستره شریعت و تحول
فزاینده مسائل احکام شرعی، احاطه همه جانبه را برای یک فرد مجتهد مقدور نمیسازد.
با بررسی ادله تعین تقلید از اعلم و ادله مخالفان در مییابیم که هیچ یک موجب قطع و
یقین نبوده و بزرگان فقها در این مسأله، طریق احتیاط را در پیش گرفته و فتوای صریحی
ندادهاند. بنابراین حتی بنا بر فرض احتیاط عقلی در مسأله تقلید از اعلم، مصداق
واقعی آن را تنها میتوان در مجموعهای از مجتهدان متخصص مفروض دانست که من حیث
المجموع به اجتهاد و افتاء پرداخته و شیوه جمعی و گروهی را در استنباطهای خود در
پیش بگیرند و نظر واحدی را به عنوان فتوای مجمع فقها عرضه کنند. این همان فتوای
مجتهد اعلمی است که در قالب جماعتی از فقها شکل گرفته که بالاتر از او قابل تصور
نیست و لزوم تبعیت از او بدیهی است.
خلاصه ماشینی:
" 3- تقلید اعلم از نظر اهل تقلید (انصاری، 1401ه، ص272): تقریب استدلال مقلدان در این مسأله بدین بیان است که اولاـ همه مکلفان میدانند که همواره یک سلسله تکالیف و وظایف الهی بر عهده ایشان گذاشته شده و مسؤول میباشند؛ ثانیاـ باید به صورتی ازعهده این تکالیف معلوم بالاجمال برآیند و ذمه خویش را بری سازند، یا از طریق اجتهاد که علی الفرض فاقد آن هستند، یا از راه احتیاط که برای آنان میسور نیست، یا از طریق تقلید از فقهای جامع الشرایط که ممکن هم میباشد؛ ثالثا ـ در خصوص وقایعی که اعلم و غیر اعلم با یکدیگر اختلاف دارند، جاهل با اعتماد بر عقل خود در ابتدا دو احتمال بیشتر نمیدهد: 1ـ در عمل کردن بر طبق فتوای اعلم یا غیر اعلم مخیر است.
آیا میتوان از طریق بینه شرعی در این جا به علم و اطمینان دست پیدا کرد؟ در این صورت چرا شرط شده است که بینه دیگری بر خلاف وجود نداشته باشد؟ آیا در همه موارد تشخیص موضوع و مصداق از طریق بینه، همین رویه حکمفرما است؟ عدالت مقصود در مورد خبره چیست؟ آیا اینکه در جستجو و اظهار نظر خود باید جانب عدالت را رعایت کند آیا همان عدالت معروف یعنی ترک کبایر و عدم اصرار بر صغایر مراد است؟ مقصود از خبره در تشخیص اعلم چیست؟ (جناتی، 1372، ص63)، تشخیص مجتهد اعلم، تنها در صلاحیت کسانی است که اولاـ پایه و مایه علمی آنان برتر از دیگران بوده، به مجتهد اعلم نزدیکتر باشند."